✋ #وقت_سلام غلامتم آقا تو شاه و سلطانی گره گشایی تو شه خراسانی ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

✋ #وقت_سلام بهار، شرح جمال تو داده در یک فصل بهشت، ذکر جمیل تو کرده در هر باب ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

روز هشتم همگی میل خراسان داریم انتظار کرم از سفره سلطان داریم ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

📚 #یک_دقیقه_مطالعه 🌱برگ 1️⃣ 💠شفا ّ برمی‌خیزم و در رختخواب می‌نشینم. به ساعت نگاه می‌کنم، یک ساعت به اذان صبح مانده است. به خوابی که دیده‌ام فکر می‌کنم. حاج حسین بود سالم و سرحال، مثل دوران جنگ، مثل همان زمانی که فرمانده‌ی گردان ولی الله بود. مثل همان روزهایی که هرجا کار لشکر گره می‌خورد، می‌گفتند: محمدیانی، بدو! نه از بیماری خبری بود، نه از آن بدن نحیف که صدمات شیمیایی آن را آب کرده بود. قبل از خواب توسلی پیدا کرده بودم. ناله کردم و اشک ریختم، گفتم: خدایا! امشب که شب میلاد یکی از اولیاست، عیدی مرا شفای حاج‌حسین قرار بده. صبح شده بود و من هنوز به خواب دیشب فکر می‌کردم. با خودم به حاجت دیشبی‌ام فکر می‌کردم. با خودم گفتم: تنها کسی‌که می‌تواند از حاج حسین خبر داشته باشد، اسماعیل بابوریان است. زنگ می‌زنم. حال و احوالش را می‌پرسم. او هم مثل حاج‌حسین از صدمات شیمیایی بی‌نصیب نمانده، امروز و فرداست که پر بکشد و برود جای رفقایمان. می‌گویم: اسماعیل! دلم هوای حاج‌حسین را کرده! می‌گوید: اگر می‌خواهی حاج‌حسین را ببینی امشب بیا منزل ما. تا شب لحظه‌ای این فکر مرا رها نمی‌کند که امشب کدام حاج حسین را میبینم؟ حاج‌حسین، فرمانده‌‌ی گردان ولی الله یا حاج‌حسین، مجروح شیمیایی و لاغر و نحیف را؟ وقتی وارد می‌شوم تمام آمال و آرزوهایم بر سرم آوار میشود. حاج حسین به زحمت از جا بلند می‌شود، نحیف و رنجور.. ⏪ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب گلهای این باغ صفحه ۹۵ ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

✋ #وقت_سلام بیقرار توام و در دل تنگم گله‌هاست آه... بیتاب شدن عادت کم حوصله‌هاست همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

✋ #وقت_سلام نَم نمَک بارشی از مِهر به جانش می‌ریخت خادمی داشت در این فاصله جارو میزد ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

🔔🔔 #مسابقه فرهنگی «فرمان تبیین» 🔔🔔 برای شرکت در این مسابقه بعد از مطالعه کتاب بالا👆 به لینک زیر مراجعه نمایید و پاسخ سوالات را به روش بیان شده، ارسال نمایید. لمس کنید↙️ https://b2n.ir/f04345 ⏳مهلت شرکت در مسابقه 15 فروردین ماه 🎁همراه با جوایز ارزنده شامل کمک هزینه سفر به مشهد مقدس و هدایای متبرک فرهنگی 💙با ارسال این پست، دوستانتان را هم به این مسابقه دعوت کنید... ❣️ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir

ای مردم! در راه راست از کمی روندگان نهراسید.... 📚 #نهج_البلاغه ، خطبه ۲۰۱ ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

گدایی درت از خلق بی نیازم کرد... 📌ویژه انتشار در #چهارشنبه_های_زیارتی 📥 نسخه باکیفیت دریافت کنید↙️ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/463011849C82ff13abaf ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

📚 #یک_دقیقه_مطالعه 🌱برگ 2⃣ 💠ادامه داستان شفا... به سختی خودم را کنترل می‌کنم تا گریه نکنم. دستم را به گرمی می‌فشارد. به رگ‌های برجسته و برآمده پشت دستش نگاه می‌کنم. شده یک مشت استخوان که از هفت لایه پوست فقط یک لایه روی تنش مانده است. مرا کنارش می‌نشاند و بی‌مقدمه می‌پرسد: چه خوابی برایم دیده‌ای؟ می‌خندد. تمام ماجرا را برایش تعریف می‌کنم. می‌گوید: تو همه چیز را خواب ندیده‌ای! قسمت پایانی‌اش مانده است. بعد آهسته می‌گوید: چیزی را که برایت می‌گویم تا زنده هستم حق نداری برای کسی بگویی. صدایش را کمی بلندتر می‌کند و می‌گوید: رفتم تهران سراغ دکتر، به دکتر گفتم: آقای محمدیانی وضعش چطور است؟ دستور داد پرونده‌ام را آوردند، پرسید: شما با ایشان چه نسبتی دارید؟ گفتم : برادرش هستم. گفت: متاسفانه وضع خوبی ندارد، بروید با او مدارا کنید. این یکی دو ماه دیگر را قدر بدانید. از تهران راست آمدم رفتم سراغ آقا علی‌ بن موسی‌الرضا علیه السلام... بالا سر آقا نشستم. توسل کردم و شفایم را از آقا خواستم. یک ساعتی مانده به اذان صبح در قلبم احساس نورانیتی کردم. فکر کردم دارم مورد عنایت آقا قرار میگیرم. توجه آقا امام رضا(ع) را حس کردم. دردم کم شده بود و سبکی و حالت خلسه‌ای بدنم را گرفته بود. در همین حال متوجه جوانی شدم که جلویم نشسته ِ بود و از سر شب از سرطانی که گریبانش را گرفته بود، به آقا شکایت می‌کرد و شفا می‌خواست. ناله‌های جوان، جانم را آتش زد. در همان حالت رو کردم به آقا و عرض کردم: مولا جان! اگر عنایتی نسبت به من دارید و من حق بخشش آن را دارم، شفایم را به این جوان می‌بخشم. بعد بلند شدم برای تجدید وضو بیرون آمدم. وقتی برگشتم، مردم لباسهای جوان شفا یافته را برای تبرک پاره می‌کردند و مادرش با خوشحالی از آقا تشکر ِمی‌کرد. به حاج‌حسین نگاه کردم که به سختی نفس می‌کشید که بابوریان وارد شد. حالا هم بابوریان و هم حاج‌حسین و هم من می‌دانستیم که حاج حسین زیاد زنده باشد فقط دو ماه است ولی هیچکدام نمیدانستیم بابوریان هم به شهادت خواهد رسید و من تنها بازمانده‌ی آن جمع خواهم بود که بیایم به زیارت آقا و رو به گنبد طلا بایستم و به یاد آنها بگویم: السلام علیک یا ثامن‌الحجج 📚برگرفته از کتاب گلهای این باغ صفحه ۹۵ ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

✋ #وقت_سلام شهر از هیاهوها پر اما با حضورت آرامش باغ ارم دارد خیابان 🎥 فاطمه سادات علوی ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ #چهارشنبه_های_زیارتی #وقت_سلام #زنده_از_حرم ❣️ همراه کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) باشید👇 🆔 @razavi_aqr_ir