☑️ شروط تعمق در مسائل الهی
✨استاد #مطهری رضوان الله علیه
تنها افراد بسيار #معدودى هستند كه قريحه و استعداد مناسبى براى مسائل #حكمت_متعاليه دارند و خداوند متعال ذوق و استعداد درك مفاهيم بسيار عالى و لطيف اين علم را به آنها داده است، همچنان كه در ساير رشتهها نيز افراد مستعد درك دقيقترين مسائل آنها زياد نيستند...
#بوعلى اولاً تعمق در مسائل الهى را شأن افراد #بسيار_برجسته و معدود و به اصطلاح يگانههاى هر عصر مىداند و با اشاره به حديث نبوى مدعى مىشود كه «هر كسى را بهر كارى ساختند».
ثانیاً شرط در متعلم حكمت الهى را #هوش_سرشار، #جرئت_و_شهامت، #صفاى_نفس، #حسن_طبيعت، #استقامت_سليقه، و #تسليم_در_برابر_حقيقت مىداند.
ثالثاً براى معلم لازم مىشمارد كه #قدم_به_قدم و تدریجاً مسائل را تعليم كند؛ ضمن آزمايش مسائل قبلى، آمادگى و عدم آمادگى متعلم براى مسائل غامضتر در نظر گرفته شود؛ تنها در صورت آمادگى تعليم داده شود و اگر نه از تعليم او صرف نظر گردد.
رابعاً با شاگرد عهد و پيمان كند و با سوگند تأكيد نمايد كه از #اشاعه اين علم در ميان عموم طبقات كه مساوى با اضاعه آن و اضاعه افراد است خوددارى كند و جز به اهلش تعليم ندهد.
از اينجا معلوم مىشود كه امثال بو على معتقدند كه جز افراد معدود ذىصلاحيت، ساير افراد لزوماً بايد مقلد و متعبد باشند. بديهى است كه اگر بنا بر تعبد و تقليد باشد نه بر معرفت، آن چيزى كه شايسته تقليد و تعبد است قرآن كريم و گفتار قطعى معصومين است كه مصون از خطاست.
📚شهید مرتضی مطهري؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم (1- 5)، ج6؛ ص 1037 و 1038
🆔 @revaghe_marefat
📖 عرفان وارهی حلقه▫️دوره تکمیلی
✍️ تحریر درسهای انتقادی حجتالاسلام امین شمشیری
✨به کوشش: سعید محمدی
🆔 @revaghe_marefat
✨دیدگاههای وحدت وجودی خواجه نصیرالدین طوسی
✍️ امین شمشیری▫️به مناسبت روز ایشان
یکی از بزرگان شیعه خواجه نصیرالدین طوسی است که بعد از او کلام شیعه و سنی تحت تأثیر اوست. استاد مطهری رضوان الله علیه در بلندی مقام وی اشاره میکند که «علامه حلى مىگويد: خواجه [نصير] را نديدم كه مرتكب مكروهى شده باشد». (یادداشتهای شهيد مطهري؛ ج8؛ ص 60)
مرحوم خواجه تحت تأثیر عارفان توانسته است به مقامات معنوی و علمی والایی دست یابد. در ادامه برخی از دیدگاههای وحدت وجودی این متکلم و فیلسوف بزرگ شیعه را ذکر میکنیم.
1. سپاس آفريدگارى را كه آغاز همه از اوست و انجام همه بدوست، بلكه خود همه اوست. (آغاز و انجام؛ ص 1)
2. قال اللّه تعالى سبحانه: وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ توحيد يكى گفتن و يكى كردن باشد، و توحيد به معنى اوّل شرط باشد در ايمان كه مبدأ معرفت بود به معنى تصديق با آنكه خداى تعالى يكى است «إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ»، و به معنى دوّم كمال معرفت باشد كه بعد از ايمان حاصل شود، و آن چنان بود كه هرگاه كه موقن را يقين شود كه در وجود جز بارىتعالى و فيض او نيست، و فيض او را هم وجود به انفراد نيست، پس نظر از كثرت بريده كند و همه يكى داند و يكى بيند، پس همه را با يكى كرده باشد در سرّ خود از مرتبه «وحده لا شريك له في الإلهية» بدان مرتبه رسيده كه «وحده لا شريك له في الوجود.» و در اين مرتبه ما سوى اللّه حجاب او شود، و نظر به غير اللّه شريك مطلق شمرد و به زبان حال بگويد: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ.» (اوصاف الاشراف؛ النص؛ ص 93)
3. قال اللّه تعالى سبحانه: لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ توحيد يكى كردن است و اتّحاد يكى شدن، آنجا «وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» و اينجا «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» چه در توحيد شايبه تكلّفى هست كه در اتّحاد نيست. پس هرگاه كه يگانگى مطلق شود و در ضمير راسخ شود تا به وجهى به دوئى التفات ننمايد به اتّحاد رسيده باشد.
و اتّحاد نه آن است كه جماعتى قاصر نظران توهّم كنند كه مراد از اتّحاد يكى شدن بنده با خداى تعالى باشد، تعالى اللّه عن ذلك علوا كبيرا، بل آن است كه همه او را ببينند بىتكلّف آنكه گويد هر چه جز او است از او است پس همه يكى است، بل چنانكه به نور تجلّى او تعالى شأنه بينا شود غير او را نبيند، بيننده و ديده و بينش نباشد و همه يكى شود.
و دعاى منصور حسين حلاج كه گفته است:
بينى و بينك انّ ينازعنى
فارفع بفضلك انّيّي من البين
مستجاب شد و انيّت او از ميان برخاست، تا توانست گفت: «أنا من أ هوا و من أهوى أنا.» و در اين مقام معلوم شود كه آن كس كه گفت: «انا الحقّ» و آن كس كه گفت: «سبحانى ما أعظم شأنى» نه دعوى الاهيّت كردهاند، بل دعوى نفى انيّت خود و اثبات انيّت غير خود كردهاند، و هو المطلوب. (اوصاف الاشراف ؛ ص 95 و 96 )
🆔 @revaghe_marefat
وبسایت رِواق معرفت
📖 عرفان وارهی حلقه▫️دوره تکمیلی ✍️ تحریر درسهای انتقادی حجتالاسلام امین شمشیری ✨به کوشش: سعید مح
«إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ؛ در اين تذكّرى است براى آن كس كه عقل دارد، يا گوش دل فرا دهد درحالیکه حاضر باشد!»
این وجیزه هدیهای است برای جماعتی از حلقه که ارادهی خروج از گمراهی را دارند. به آنان که در رسیدن به حقیقت، از تعصب گذشته، لقمه نانی از فروشِ دین و اعتقاد به کف نیاورده، خدایشان را نِدا سر داده که «عذرم پذیر و جُرم به ذیل کرم پوش».
و به آن دسته از مَسترانی که احیاگر دین و عرفان نبوده، بَل در صدد اماته ی دین هستند. به آنان که «فریب غولِ بیابان را خورده، فریفتهی سرابِ عرفان شده، پند و نصایحِ ناصحان را نشنیده گرفته، پیروِ وهم و خیال شده و هر چه تلاش میکنند، بُعد و انفصالشان از حضرتِ حق، به حُکم «راهروان وَهم را راه هزارساله باد» فزونتر میشود.
آری؛
دور است سر آب از این بادیه هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
به آنان که پنداشتهاند «هر که چهره برافروخت دلبری داند» و «هرکه آینه سازد سکندری داند» و «هر که طرف کُلَه کج نهاد و تُند نشست، کلاهداری و آئین سروری داند» بیخبر از آنکه «هزار نکتهی باریکتر زِ مو اینجاست» و «نه هر که سر بتراشد قلندری داند».
به آنان که مع الاسف «به کوی عشق بیدلیل نهادهاند راه قدم»...
🆔 @revaghe_marefat
✨رازداری عارفان
ابیات منسوب به امام سجاد علیه السلام:
يا رُبَّ جَوهَرِ عِلمٍ لَو أبوحُ بِهِ
لَقيلَ لي أنتَ مِمَّن يَعبُدُ الوَثَنا
و چه بسيار از علوم [حقيقى و واقعى] است، كه اگر من آنرا اظهار كنم، به من گفته مىشود كه تو از زمره #بت_پرستان مىباشى.
مولوی:
شرح این را گفتمی من از مری
لیک ترسم تا نلغزد خاطری
نکتهها چون تیغ پولادست تیز
گر نداری تو سپر وا پس گریز
پیش این الماس بی اسپر میا
کز بریدن تیغ را نبود حیا
زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که #کژخوانی نخواند برخلاف
حافظ:
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه #نامحرم زد
🆔 @revaghe_marefat