eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
803 دنبال‌کننده
1هزار عکس
126 ویدیو
7 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣 📌با ما همراه باشید 📚غرفه تولیدات روایتخانه 📍 نمایشگاه حریری از بهشت 🌐سالن اجتماعات گلستان شهدا 📅۲۹ دی لغایت ۷ بهمن ⏰ساعت ۱۶ الی ۲۱ اتفاقات جذابی در غرفه روایتخانه رخ خواهد داد ☺️☺️ دیدار با نویسندگان 🤓 جشن امضای کتاب 🎁 گفتگو و تبادل اطلاعات 🎙 و ... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
🔸روایتخانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالی‌اش ❄️1. زمستان است... ✍️بهزاد دانشگر : فرض کنیم شما جوان
🔺روایتخانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالی‌اش 2⃣ قسمت دوم نسیمی جان‌فزا می‌آید ✍️اهالی : 🔹ما آن روزها سن چندانی نداشتیم. هفده یاهجده‌ساله. خیلی‌هامان تازه دبیرستان را تمام کرده بودیم و حتی چند تایی از ما دانش آموز بودند. خبر رسید که یکی از مجموعه‌های فرهنگی شهر، سفر کربلا می‌برد. کربلایی که بعد از چندین سال راهش باز شده بود. اوایل دهۀ هشتاد بود. عشق کربلارفتن پای ما را به مجموعۀ حدیث راه عشق باز کرد. گفتند اگر دل در گرو کربلا دارید، باید اهل کارگروه‌ها شوید. اسم کارگروه نویسندگی و شهدا چشم ما چند نفر را گرفت. دختران هفده‌هجده‌ساله‌ای بودیم که هم نوشتن را دوست داشتیم، هم شهدا را. 🔸اولین بار اسم بهزاد دانشگر را آن‌جا شنیدیم. مرد جوانی که مسئول کارگروه نویسندگی بود. یک تابستان دورۀ فشردۀ نویسندگی را گذراندیم. ما حصل این دوره نوشتن درباره همسران شهدای اصفهان بود. شهیدان میثمی، صفوی، نیلچیان، بختیاری. مثل خیلی های دیگر برای خودمان هم باورکردنی نبود، ولی توانستیم. انتشار این کتاب ها در شرایط آن روزها نور امید در دل خیلی ها روشن کرد. نوری از جنس توانستن و رویش نسل جدید. همۀ کارگروه‌ها با سفر کربلا عاقبتشان ختم به خیر شد؛ اما سفر کربلا برای ما اول ماجرا شد. ادامه دارد 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📝مخاطب نوشت 📗 نفس 🔸 گاهی فقط کافیست بدانی کسی قبل از تو وجود داشته که انجام داده باشدش، هرچه کار بزرگ تر باشد و دور از انتظار ، پیدا کردن آدم های قبلی شیرین تر به نظر می‌رسد. همین قدر که کسی پیدا بشود و بگوید «شدنی ست» آدم نفس راحتی می‌کشد و میگوید پس شدنی ست. 🔹رمان نفس درباره‌ی بازگشت است. وقتی که آدم می فهمد تمام مسیر را اشتباه آمده ، وقتی به پشت سرش نگاه می کند و خوف می کند از مسیر طول و دازی که درست نبوده، آن وقت است که اگر کسی پیدا بشود و بگوید « بازگشت شدنی ست » آدم نفس راحتی می کشد و سختی راه را به جان می‌خرند. 🔸سختی که شاید فقط در قدم اول است و از قدم اول به بعد قاطی می‌شود با نوری که توان می بخشد و گام ها را پر قدرت می کند. 🔹رمان نفس داستان « برگشت شدنی ست» در مسیری که آسان نیست اما نور دلگرم کننده یی می تابد درش. ✍️زینب سنجارون 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
- از نمایشگاه چه خبر؟ 🤨 - به همین سرعت سه روز نمایشگاه گذشت 😳 📌با ما همراه باشید 📚غرفه تولیدات روایتخانه 📍 نمایشگاه محصولات عفاف و حجاب 🌐سالن اجتماعات گلستان شهدا 📅۲۹ دی لغایت ۷ بهمن اتفاقات جذابی در غرفه روایتخانه رخ خواهد داد ☺️☺️ دیدار با نویسندگان 🤓 جشن امضای کتاب 🎁 گفتگو و تبادل اطلاعات 🎙 و ... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane