eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
812 دنبال‌کننده
1هزار عکس
128 ویدیو
7 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 🍰 ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ ~ ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🌍 جهان با روی تو اردی‌بهشت می‌شود.. ○● @revayat_khane ●○
📣مجموعه ادبی روایتخانه برگزار می‌کند 🔸دوره نظری و عملی تولید داستان بلند برای نوجوانان با رویکرد زبان بنیاد🔸 👨‍🏫مدرس : محمدرضا رهبری 📆
پنج‌شنبه ها (هر دو هفته یک بار) 
⏰ ساعت ۱۵ 📌 شروع دوره : پنج‌شنبه ۱۳ اردیبهشت 📞 شماره تماس: ۰۹۳۷۲۲۹۷۸۹۱ ⌛️ مهلت ثبت نام : سه شنبه ۱۱ اردیبهشت 🎯عناوین کلی دوره: 1⃣ زبان داستان 2⃣ تصورات رایج در باره زبان 3⃣زبان و پدیده های زبانی 4⃣زبان و شخصیت 5⃣زبان و چند آوایی 6⃣ زبان ، فرم و ساختار 👈 جلسه پیش‌نیاز و معرفی دوره در روز پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت، ساعت ۱۹:۳۰ به صورت مجازی برگزار خواهد شد 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 ○● @revayat_khane ●○
هدایت شده از انتشارات راه یار
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحبت‌های بهزاد دانشگر، در مراسم رونمایی از کتاب «به توان هایتک» در دانشگاه فردوسی مشهد 🔰 این کتاب را به همه کسانی که علاقه‌مند به رشد و حرکت هستند و تصویری تازه از پیشرفت‌ها و دستاوردهای کشور را می‌خواهند ببینند پیشنهاد می‌کنیم... 💢سفارش کتاب با تخفیف20درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub
🖼دمدمه های اردیبهشت، اصفهان چون شاهزاده ی افسون شده ی افسانه است که طلسمش را شکسته اند و آرام آرام از خواب بیدار می شود. 🌿 شکوفه های به و بادام، رویاهای پرپر شده ی اویند و بید مجنون، معشوقه ای که زلف های خود را بر او افشانده است.اما بهار جاویدان، در این رنگ ها و نقش های کاشی ها جای دارد؛ بهار منجمد و رمزآلود، چنان که گویی کالبد بنا، مینایی است که روح ایران را در آن حبس کرده اند. 🦚من بار دیگر در برابر این مجموعه ی حیرت انگیز از خود پرسیدم، به چه معنایند این نقش ها و رنگ ها؟ ترکیب ریاضی وار، مجرد، پر از کنایه و ابهام و اشاره و راز که در آن همه چیز به نقش ترجمه شده است: 🌗هم دنیای خواب و هم دنیای بیداری، هم ضمیر آگاه و هم ضمیر ناخودآگاه، هم گذشته و هم آینده. 🌀 چه می خواهند بگویند این بوته ها و خط ها و اسلیمی ها که در هم می پیچند، به هم می پیوندند و باز می شوند و می روند و باز می گردند، مانند رگ های یک بدنِ زنده و سرانجام در نقطه ای گم می شوند؛ بی آن که بتوان ردّ پای آن ها را تا به آخر دنبال کرد.و تنها جوابی که می یابم، این کلمه است: بهشت؛ ✨این نقش ها و رنگ ها، آرزو و رویای جهانی بهتر را در خود دارند.جهانی شبیه به بهشت که در آن کوشیده شده است تا «ناپیدا کران» در «محدود» جای گیرد و لانه ای برای «نامحدود» جسته شود. ✍ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا کلمه ها پشت سر هم قطار شدند، جمله ها در پس یک دیگر آمدند و معنایی که جز به معجزه ی کلام فهمش ممکن نبود، متولد شد. 🌱 ردپایی از این کلمات در ذهن و قلب آدمی می‌ماند، گاهی خیلی پر رنگ و گاهی محو و کمرنگ. کلاس، تخته سیاه و معلم زادگاه بسیاری از این ردپاها ست. 👨‍🏫 ما جملات زیادی از استاد مان شنیده ایم که توی ذهنمان ماندگار شده ، توی یک صندوقچه ی مخصوص، که سر بزنگاه سر و کله اش پیدا میشود و خودمان به خودمان می گویم بقول استاد..... شما از استادهایتان چه جملاتی به یادگار دارید؟ با ما به اشتراک بگذارید @revayat_khaneh 👈 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
به قول استاد... «ببینید اگر جاهای دیگه که هستید کسی هست جاتون رو پر کنه شما اونجا نباشید ،بچسبید به نویسندگی چون اینجا رو هر کسی نمیتونه پر کنه!» 🔸🔸🔸 ❓شما از استادهایتان چه جملاتی به یادگار دارید؟ با ما به اشتراک بگذارید @revayat_khaneh 👈 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane
به قول استاد... «فکر می‌کنید هرچه بگذرد یک زمان خلوت پیدا می کنید برای نوشتن؟ یاد بگیرید وقتی سرتان شلوغ هست بنوسید.» 🔸🔸🔸 ❓شما از استادهایتان چه جملاتی به یادگار دارید؟ با ما به اشتراک بگذارید @revayat_khaneh 👈 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane
به قول استاد... «نخواهید که برای مشهور شدن نویسنده بشوید» این حرف جلسه اول استاد هیچ وقت یادم نمیره، پنج سال از اون موقع میگذره ، اما این حرف هنوز هم برام تازه‌ست. 🔸🔸🔸 ❓شما از استادهایتان چه جملاتی به یادگار دارید؟ با ما به اشتراک بگذارید @revayat_khaneh 👈 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane
به قول استاد... «برید یه فکری به حال خودتون بکنید » 😅 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane
🌱 دیدند طواف می‌کند؛ اما سمت حجرالاسود نمی‌رود. گفتند: «پیامبر حجرالاسود را زیارت می‌کرد شما نمی‌کنید؟» گفت: «آن موقع راه را برای پیامبر باز می‌کردند؛ ولی حالا جمعیت زیاد است، نمی‌روم تا مردم اذیت نشوند» 📗 برش‌هایی کوتاه از زندگی و زمانه‌ی امام‌ صادق(ع) ✍🏼 به قلم (ع) تسلیت باد🏴 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○