🔸️نگاهی بر آنچه گذشت .... 🔸️حدود دو سال است که از طوفان الاقصی می‌گذرد. از همان ابتدا که خبر رسید حماس عملیات کرده، در کشور غوغا شد. همه در تکاپوی فعالیت بودند؛ در تکاپوی دیدن یک اتفاق. همه چشم می دوختند به جعبه تلویزیون در زمان سخنرانی های سید حسن نصرالله و کنار یکدیگر می نشستند تا نگاه و افق دید این رهبر بزرگوار را پی‌جویی کنند. من با ملت لبنان تازه روبرو شده بودم. با احوال مردم فلسطین... گویی این همه سال یادمان رفته بود مردمی این چنین مقاوم در سیطره اسرائیل هستند. گویی در تاریخ گم شده و گویی تاریخ در بی حالی و تعادلی نامتعادل رو به نیستی گام برمی‌داشت. تا اینکه جهانیان با احوالی روبرو شدند که در آن حیات، معنای دیگری داشت و زندگی رنگ و بوی دیگری... ما در جستجوی جایی برای تفکر به مسئله قدس بودیم. جلسات روایت قدس برایمان پناهی شد که با احوالی ناشی از شنیدن ندایی از قدس، ما را به سوی خویش دعوت می‌کرد. ندایی که هر کس به آن گوش فرا دهد در دل تاریخ وجودش را می یابد. ما سعی کردیم گوش بسپاریم. با جمع های زیادی این گفتگوها آغاز شد و سرآغاز نور و گرمایی شد در وجودمان... بعد از مدتی نمی دانستیم ادامه جنگ چه می شود؟ و نمیدانستیم جای ما در این قصه کجاست؟ نه لازم بود مانند مردم جهان تظاهرات کنیم و نه میتوانستیم مقابله‌ی رو در رو داشته باشیم... حال اما گویی این مسیر برایمان روشن و موقعیت ما در این مبارزه مشخص شده است. صدایی که از سوی قدس ما را فرامی‌خواند واضح تر از همیشه به گوش‌می‌رسد... @revayate_Quds🇵🇸🇮🇷

💠حال‌مندی از نگاه هایدگر و شهید آوینی 🔸حال‌مندی بنیادین انسان در نسبت با حقیقت هستی است که در عمق وجودش این را به شکل حضوری می یابد و این یک نسبتی با زمان دارد همانطور که هستی نسبتی با زمان دارد. 🔹جلسات غیررسمی روایت قدس #روایت_قدس #روایت_فتح 🆔@ghabe_hasht

🎙شهید آوینی از جنگ می گوید، از همین جنگ؛ اگر راستش را بخواهی اصلا موشک برازنده دستان ماست ...🌷🇮🇷 #️⃣ #وعده_صادق 🌏 #نوسان | @NavasanTV

🔻 قدرت ما از چیست؟ 🔹آیا براستی قدرت و شجاعت ما بر موشک‌ها و سلاح‌های پیشرفته‌ای که در اختیار داریم متکی است؟ 🔸 جواب این است: خیر! ما هرگز بر قدرت ابزار تکیه نخواهیم کرد. قدرت حقیقی در جایی دیگر است... #روایت_قدس #روایت_فتح @revayate_Quds🇵🇸🇮🇷

💠 این بیداری برای جهان بهایی داشت، بهای سنگینِ نبودن انسان هایی که در زمان حیاتشان چیزی را فریاد می‌زدند و گویی شنیده نمی‌شد. اما آنان با شهادتشان.... آری گویا خون شهید است که راه باز می‌کند تا انسان‌ها بپاخیزند و گوش بسپارند به ندای فطرت خود؛ فطرتی که راه حق و حقیقت را فریاد می‌زند و باید صبر کرد تا این ندا شنیده شود و آنگاه جهان به یکباره به لرزه می‌افتد. #روایت_قدس #روایت_فتح @revayate_Quds🇵🇸🇮🇷

💠 اسرائیل میخواهد مارا بترساند. او این معنارا دریافته است که اگر ما بترسیم دیگر از ایمانمان کاری ساخته نیست. اما سربازان امام زمان از هیچ چیز نمی ترسند. #روایت_قدس #روایت_فتح @revayate_Quds🇵🇸🇮🇷

💠 آیا فضای همدلی مردم ما فقط ملی، میهنی و فارغ از انقلاب است؟! تقابل یک رژیم بی ریشه با ملتی که در خاکش ریشه دارد... 🔹جلسات غیررسمی روایت قدس #روایت_قدس 🇮🇷@revayate_Quds🇵🇸

💠از هیچ سلاحی در برابر ایمان کاری برنمی‌آید. 🔻دشمن ما مطلقاً متكی به سلاح است، هر چند از آهن در برابر ایمان ما كاری ساخته نیست. ما نیز از ابزار جنگ تا آنجا كه به استقلال ما لطمه‌ای وارد نشود استفاده می‌كنیم، اما هرگز وابسته به سلاح نیستیم. (شهید آوینی) 🏢 اینجا، ساختمان شبکه‌‌ی خبر 🇮🇷@revayate_Quds🇵🇸

🔻گویی حرفهای حاج قاسم برای امروز ماست. انگار شهید چنین افقی را در نظر داشته و برای این مسیر گواه شده. 🔻او توسط آمریکا به شهادت رسید و گویی امروز باید به پشتوانه افق او بر این مبارزه استقامت کرد‌. 🇮🇷@revayate_Quds🇵🇸

صوت جلسه روایت قدس 🔸️قدس، افق دیرینه انقلاب اسلامی، و وعدگاه آخر‌الزمانی است. 🔸️چگونه راوی فتح باشیم؟ 🗓 ۲۹ خرداد 🕌 آستانه قاب هشت 🇮🇷@revayate_Quds🇵🇸

یا فتّاح اول به هم از مشکلات راه گفتیم پس راه افتادیم و یا فتاح گفتیم از خاک دشمن بوی الرحمن بلند است این را به نقل از موشکی آگاه گفتیم آتشفشانی را که می‌بینند امروز بغضی است که ما سالها با چاه گفتیم گفتی که باید استقامت کرد، کردیم فرمان تبیین دادی از مصباح گفتیم ای کاش تهرانی مقدم درس مان بود این درد را با هرچه دانشگاه گفتیم ما حرفمان هم سرعت صوتش زیاد است چیزی که باید گفت را کوتاه گفتیم 🖋شاعر: محمد خادم #روایت_قدس #مقاومت 🇵🇸@revayate_Quds🇮🇷

#روزنوشت_جنگ۲ _ عجب وضعی شده ها... هفت تیر رو هم زدند میگن پنج، شش نفری شهید‌ شدند... عینک ته استکانی اش را بالا میدهد، همینطور که دستهایش را دور فرمان مشت کرده و فشار می دهد. ادامه می دهد: نتیجه انگشت کردن تو لوونه ی زنبور همینه دیگه... اخه ما کجا و این ابر قدرتا کجا... در ذهنم به اندازه یک دفتر حرف دارم که در جوابش ردیف کنم، صدای امام در ذهنم پخش میشود *توحید مان کم است که امریکا را ابر قدرت میخوانیم نه خدا را* نمیدانم گرمای ماشین کلافه ام کرده یا حرفهایش یا صدای بلند و ناگهانی خانوم مسیریاب... پنجره را پایین میدهم، هرم گرمای هوا صورتم را میسوزاند. کم کم به مقصد نزدیک میشویم، نمیتوانم در مقابل حرف هایی که رد و نشان ضعف دارد سکوت کنم. تن صدایم ارام است اما محکم. - اقا، هر وقت جلوی دشمن کوتاه امدی جری تر و هارتر میشه. ما کاری به کار به قول شما ابر قدرت ها و امریکا نداشتیم داشتیم مذاکره میکردیم پای میز مذاکره بودیم، جنگ را شروع نکردیم.. شمرده تر و با دوستانه تری ادامه میدهم: «تنها ابر قدرت فقط خداست.. ما داریم با اسرائیلی میجنگیم که جنایت هاش برای همه دنیا مشخصه. نمیدونم دیدین فیلم هاش رو یانه ولی همون مردم امریکا و اروپا پرچم ایران رو دست گرفتند و می بوسند که جلوی این ظالم ها ایستاده..» خانم مسیر یاب با گفتن به مقصد رسیدید میپرد وسط حرفهایم. پنجره را بالا می دهم، لبخند می زنم و می گویم : ممنونم. خدا برکت بده بهتون من امتیاز مثبت میدم براتون به خاطر دست ها مشت شده و گره کرده تون دور فرمون ماشین وقتی که داشتین از شهدا و تعداد شهدا حرف می زدید. @S_raanj ۱۴۰۴/۴/۱