📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
یزد همیشه وسط نقشه بوده و زیر پونز!
شهری که آنچنان رنگ توپ، تانک و موشک به خود ندیده است.
بین مردم هم مرسوم بود که شهر قطاب و باقلوا، همیشه در امن و امان است. چه در جنگ هشت سال دفاع مقدس، چه الان در زمانهی ۱۴۰۴.
شاید تنها صدای گلوله و انفجاری که در ذهن باباجی و ننهآقاهای یزدی مانده باشد، برگردد به دهم فروردین ۱۳۵۷ و شهادت چند تن از جوانان انقلابی یزدی.
چندی بعد هم، در یازدهم تیرماه ۱۳۶۱ صدایی در مسجد ملا اسماعیل همه را شوکه کرد.
صدای انفجار و شهادت چهارمین شهید محراب، شهید آیت الله صدوقی!
و اما یزد،
شاید خاکش کارزاری برای جنگ نبود، اما مردمش خوب بلد بودند در کارزار جنگ، آن هم کیلومترها به دور از خانه و خانواده بجنگند.
در هر میدان رزمی در این چند سال انقلاب، مردم یزد خون داده اند؛
چه در لبنان، مثل شهید رشیدی و شهید رمضانخانی
چه در دوران دفاع مقدس
چه در صحرای طبس، شهید منتظر قائم
چه شهدای راسک
و صدها شهید گمنام....
در روزهای گذشته بین مردم که قدم میگذاشتم، میشنیدم که:
_بابا یزد نَمِزَنَن. یزد ثبت یونیسکو شده!
_نتانیاهو یونیسکو حالیشه!
یک نفر دیگر به شوخی گفت:
_مگن که مادر زن نتانیاهو یزدیه. شاید به خاطر مادر زنش هم که شده به یزد کاری نداشته باشه!
همین یک جمله باعث شد، لبخندی بر گوشهی لبان همشهریهایم بیاید.
حتی در خیال خودم هم، یزد را در پیکار جنگ نمیدیدم.
چند روز پیش یکی از اقوام از شیراز تماس گرفت، به او گفتم:
_جمع کنید بیایید یزد! محرم امسال یزد حال و هوای عاشورایی خاصی داره. یزد هم که در امن و امانه! البته ماشاالله!
ماشاالله را گفتم که اگر بعدش اتفاقی افتاد، نگوید چشمش شور بود!
اما اتفاق افتاد. آن هم ساعت دو بعداز ظهر. زیر تیغ آفتاب سوزان شهر یزد!
بعد از ۴۳ سال صدای انفجار تکرار شد. نسل جوان شهر قنات، قنوت و قناعت حالا طعم تلخ جنگ را از نزدیک چشیدند.
و اینک مامِ وطن ما هم به خون آغشته شد!
حالا وطن، نزدیک محرم است.
محرم امسالِ یزد، حسینیه ایران، با هرسال دیگر فرق میکند.
حالا هم خون دادهایم.
هم جنگ دیدهایم.
هم، وطنمان درگیر و دار جنگ است...
باز هم میگویم
_جمع کنید و تشریف بیارید یزد!
شهر یزد در امن و امان است.
پناهگاهی دارد از جنس پوش امام حسین.
آژیر خطری دارد به نام «ایران حسین تا ابد پیروز است».
و مردمی دارد که از کودکی با هیئت و روضه بزرگ شدهاند. خوب بلدند در زیر علم امام حسین سینه بزنند و در پیکار جنگ، بجنگند.
زهرا عبدشاهی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
@artyazd_ir
📌#سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
با باز کردن ایتا اولین چیزی که جلب توجه کرد علامت قرمز رنگ کنار کانال خبر یزد بود.
تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی به یزد.
باورم نشد، سرکی به بیرون خانه کشیدم، کوچه را نظاره کردم و در خیابان قدم زدم، هیچ خبری از جنگ نبود. نه التهاب و نه فرار و نه اضطراب.
به خبر مشکوک شدم، دوباره ایتا را باز کردم. فرمانده سپاه یزد در حال صحبت بود، به جای اینکه بگوید مردم آرامش خود را حفظ کنید داشت میگفت مردم برای کمک مراجعه نکنید، ترس آن داریم که دشمن کودک کش دوباره حمله کند و خدای ناکرده همشهریان عزیز آسیب ببینند.
آری خبر درست بود و خاک یزد هم به خون شهدای جهاد اصغر متبرک شده بود اما مردمی که جهاد اکبر را در کشتن نفس خود در حسینیهها پایه نهاده بودند هماکنون در فکر کمک بودند و نه فرار.
اینجا یزد حسینیه ایران
همه جا آرام است به جز دلهایی که در حسرت شهادت سر به جداره سینهها میکوبند.
اینجا یزد، حسینیه ایران
سید حسن هاشمی مزرعه نو
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌#سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
می نویسم برای ثبت در تاریخ،
رژیم صهیونیستی تنها در لبنان ۱۴۵۴ بار آتش بس را نقض کرد ، آتش بس تنها یک معنا دارد تجهیز دشمن و تعرض دوباره به خاک این مملکت.
حسین حیدری
سهشنبه|۳ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
❗️این گودال ثمره اعتماد حزبالله لبنان بود به آتشبس!!!
محمدعلی جعفری
نویسنده کتاب جاده کالیفرنیا
سهشنبه|۳ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
به اتاق بهم ریخته نگاهی میکنم. همه وسایل را آوردهایم وسط هال.
تا جا به جایی راحتتر باشد. همه این کارها را موقع بی برقی انجام دادیم و به روح باعث و بانیاش صلوات می فرستادیم.
یک جوری اتاق تکانی داشتیم. برق آمد. ساعت ۱۴ و خوردهای صدای تلویزیون را تا جایی که میشد بلند کردیم.
میخواستم از آشپزخانه خبرهای حمله آمریکا را بشنوم.
موبایل که زنگ خورد و مدل حرف زدن پر از نگرانی اهل منزل را شنیدم. علامتهای سؤالم بیشتر شد.
نگو نزدیکیهایمان را زده بودند. حالا صدای طبل جنگ را با کل وجودم حس میکنم.
ترسیدم. ولی یک راهحل را خود فرمانده جلوی پایمان گذاشته تا مدام بخوانیم: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
آب روی آتش به همین میگویند.
کوثر شریف نسب
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
کسی هنوز اسمش را نمیداند. یکی از همان دو سربازی که گفتند شهید شده.
نه تصویری منتشر شده، نه نشانی، نه حتی یک اسم. فقط یک جمله: «دو نفرشان سرباز بودند.»
مادرش اما از دیشب بیقرار بود.
میگفت دلش شور میزده. میگفت خواب دیده پسرش ایستاده دم در، دستش را گذاشته روی زنگ و زنگ نزده.
در گروههای محلی، یکی گفت پسرِ خواهرِ همسایهشان امروز مرخصی نرفته. یکی گفت سرباز ما اهل شمال بود، نه اینجا. دیگری گفت «تا اعلام رسمی نشده، باور نکن.»
پدرش هنوز موبایل به دست نشسته جلو تلویزیون. هی خبرها را چک میکند، هی گوشی را به گوشش میچسباند و هی سکوت.
اسمش هنوز معلوم نیست. ولی حالا هزار خانواده او را میشناسند. نه از روی چهره، از روی درد.
الهه آقابابایی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
از در اورژانس که میآید تو، حتی توی آن شلوغی هم چند نفری میشناسندش و جلویش احترام میکنند. از ارتوپدهای معروف و کاربلد و باتجربهی یزد است. اسم و رسمدار. چندتا مریض را معاینه میکند و میگوید: «اتاق عمل رو برام آماده کنید. میخوام مریض ببرم.»
همه میدانیم دکتر اصلا توی این بیمارستان سرویس بستری ندارد. مطب و گاهی بیمارستان خصوصی سر میزند و بس. حالا، پا روی همهی دیسیپلینش گذاشته و آمده کمک. کمک به رزمندگانی که در راه مبارزه با اشقیالاشقیا مجروح شدهاند!
محدثه کریمی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
امروز حاجیهخانم، همسایه خواهرم گفت: «اسرائیل یه خدابیامرزی برا خودش خریده.»
پرسیدم: «چرا؟!»
جواب داد: «بچههام سال تا سال سراغی از من نمیگرفتند و دریغ از یک تلفن، ولی تا جنگ شروع شده، مدام زنگ میزنند و حالم را میپرسند و حتی چند روز خانهام میمانند، باورت میشه؟ شبها همانجا میخوابند! بین خودمان باشد، با هم قهر بودن، ولی اینقدر از اسرائیل شاکی شدن که با هم آشتیکردن!»
فهیمه میرزابابایی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
از صبح روی پاست. هرجا کاری روی زمین ماند، سر رسید. عنوان «خانم دکتر»ش بین همه اتفاقات حاشیهای حمله رژیم صهیونیستی به یزد گم شده بود و او اصلا اعتراضی به آن نداشت. ندیدم از صبح دستش بلرزد یا غر بزند از خستگی.
حالا، رنگپریده نشسته روی صندلی وسط اورژانس. پرسیدم: «چیزی شده خانم دکتر؟» آهی کشید و به مجروح تخت ۱۶ اشاره کرد و گفت: «وقتی آستینش رو زدم بالا دیدم رو بازوبندش نوشته فدایی حسین.» بغضش را قورت داد تا به مجروح بعدی برسد.
محدثه کریمی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
لطفاً شایعات را باور کنید!
هر چند جنگ بازار کسب و کار مردم را کساد میکند، ولی رونق خوبی به بازار شایعات میدهد.
روغن، نان خشک، برنج و اینجور اجناس کم میشود و گروهها پر میشود از کجاها را زدند و کی ترور شده و ...!
یکی از این شایعات، نیروگاه برق شهید دشتی یزد بود.
هر چند اینجور جایی وجود خارجی ندارد، ولی دیروز شایعه شد که در حمله صهیونیستها، نیروگاه برق شهید دشتی را زدهاند. از آنجایی که شایعه مشتری هم زیاد دارد، سریع در گروهها و کانالها پخش شد.
تکذیبیه هم پشت سرش مثل پلیس میدوید تا جلوی انتشار بیشترش را بگیرد.
اما چرا نوشتم «لطفا شایعه را باور کنید»؟
صبح امروز در خبرها خواندم که ایران نیروگاه برق اشدود در سرزمینهای اشغالی را زد.
خیلیها نوشتند در جواب نیروگاه برق شهید دشتی بود. خلاصه خدا را شکر بچههای سپاه حتی جواب شایعهپراکنی صهیونیستها را هم با موشکپراکنی دادند.
برادران ارجمند تقاضا میکنم تمام شایعات را باور کنید و همینطور از چپ و راست بکوبید تو سر این زامبیها.
دهن اسرائیل باید بسوزد، چه آش خورده، چه نخورده!
محمد حیدری
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
یه عمر تو گوششون خوندن این فقط پرایده که لوله میشه! حالا موندن با این حجم از لولیدگی چکار کنن؟!
مرم شکیبا
سهشنبه|۳ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
دیشب خونه بابا اینا بودم که عملیات «بشارت فتح» شروع شد. وقتی میخواستم برم خونه، همین که اومدم بیرون سوار ماشین بشم، یهو نگام افتاد روی تیر برق و دیوارهای اطراف کوچه، دیدم چندتا کاغذ عکسدار مثل اعلامیه چسبوندن. دوساعت پیشتر وقتی میومدم اینجا کاغذی نبود.
با خودم گفتم حتما رد جاسوسی چیزی رو زدن، عکس دادن تا مردم زودتر پیداش کنن. رفتم نزدیک ببینم قضیه چیه.
با خودم گفتم: "زکی! ترامپ میخواد این مردم رو از زندگی بندازه؟"
سیدمحمدامین هاشمی
دوشنبه|۲ تیرماه ۱۴۰۴| #یزد
🇮🇷#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd