تنها انسان هاي عالم به سنت هاي حاکم بر طبيعت و پايبند به تعهدات خويش در خلافت، از آلوده سازي طبيعت و بهره وري نادرست از آن اجتناب مي ورزند و تمامي همت خويش را در حفظ تعادل محيط زيست به کار مي گيرند و همانگونه که خداوند حفيظ طبيعت و همه موجودات آن است، «...إِنَّ رَبِّي عَلَي کَلِّ شَيءٍ حَفِيظٌ» (هود، 57) خليفه ي او نيز بايد منابع و مواهب طبيعي اعم از گياهان، حيوانات و... را از نابودي، تخريب و تلف شدن حفظ نمايد. به تعبير ديگر زمين، آب، آسمان و همه ي طبيعت وديعه اي الهي است که به دست انسان سپرده شده و براي استفاده ي متعادل از آنها پديد آمده اند. از اين روي انسان مسئول حفظ طبيعت است. (نصر، 1382، ص204)
@rustically
💠 سوره مبارکه السجدة
آیه ۲۷
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ
ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻲ ﮔﻴﺎﻩ ﻣﻰ ﺭﺍﻧﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺯﺭﺍﻋﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻧﺪ ؟ ﭘﺲ ﺁﻳﺎ [ ﺁﺛﺎﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ] ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻨﺪ ؟ !(٢٧)
✨💫✨💫
#آیه_های_نور
نکات آیه
۱ - خداوند، روانه کننده آب به سرزمین هاى خشک جهت رویاندن گیاهان است. (أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا) «جرز» به جایى کویر مانند گفته مى شود که ریشه گیاه، در آن قطع شده و از بین رفته باشد (مفردات راغب). لازم به ذکر است که «زرع» مصدر به معناى مفعول است.
۲ - رویش گیاهان مختلف، با کاربردهاى گوناگون، از آمیختن دو عنصر آب و خاک، به منظور استفاده انسان ها و دام ها، از آیات الهى است. (أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنعمهم و أنفسهم)
۳ - استفاده از حوادث و تحولات قابل مشاهده و طبیعى، براى هدایت مردم، از شیوه هاى هدایتى قرآن است. (أوَلم یروا أنّا نسوق الماء ... فنخرج به زرعًا)
۴ - نظام طبیعت، در گردش و حیات، مسخّر اراده و خواست خداوند است. (أنّا نسوق الماء ... فنخرج به زرعًا)
۵ - عوامل طبیعى مجراى اراده خداوندند. (أنّا نسوق الماء ... فنخرج به زرعًا) نسبت دادن جریان آب ها و نیز رویش کشت زارها به خداوند، با این که در عالم واقع آب ها باعث رویش گیاهان مى شوند، دلالت بر این مى کند که این عوامل، در جهت اجراى اراده الهى عمل مى کنند.
۶ - آب، داراى نقش اساسى، در حیات و تغذیه انسان ها و حیوان ها است. (و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنعمهم و أنفسهم)
۷ - ویرانى و آبادانى سرزمین ها، به اراده خدا و نشان قدرت او است. (کم أهلکنا من قبلهم ... أنّا نسوق ... فنخرج به زرعًا)
۸ - نباتات، منبع اصلى تغذیه انسان ها و حیوان ها است. (فنخرج به زرعًا تأکل منه أنعمهم و أنفسهم)
۹ - کافران، از سوى خداوند، به خاطر بصیرت نیافتن از مشاهده آیات گسترده الهى در زمین، سرزنش شده اند. (أوَلم یروا أنّا نسوق ... فنخرج ... تأکل منه... أفلایبصرون)
۱۰ - دعوت خداوند به بصیرت و دقت نظر در تحولات طبیعى، به منظور پى بردن به گرداننده و ایجادکننده آنها است. (أوَلم یروا أنّا نسوق الماء ... فنخرج به زرعًا... أفلایبصرون)
هدایت شده از بهجتی اردکانی
هدایت شده از بهجتی اردکانی
جلد-اول-دانشنامه-كشاورزي.pdf
حجم:
16.6M
💠 سوره مبارکه يس
آیه ۷۲
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
ﻭ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍم ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﻛﺐ ﺳﻮﺍﺭﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ [ﮔﻮﺷﺖ] ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻧﺪ ،(٧٢)
✨💫✨💫
#آیه_های_نور
نکات آیه
۱ - خداوند، دام ها (شتر، گاو و گوسفند) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است. (أنّا خلقنا لهم أنعمًا ... و ذلّلنها لهم) «تذلیل» (مصدر «ذلّلنا») به معناى خوار کردن و به خضوع واداشتن چیزى است. و مقصود از آن در آیه شریفه، رام کردن و در اختیار قرار دادن انعام براى بشر است.
۲ - رام و مسخرّ کردن دام ها (شتر، گاو و گوسفند) براى بشر، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است. (و ذلّلنها لهم)
۳ - خداوند برخى از دام ها (چون شتر و گاو) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفریده است. (فمنها رکوبهم) «من» در «فمنها» براى تبعیض است; یعنى، برخى از انعام که مقصود از آن شتر و گاو است.
۴ - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل (فمنها رکوبهم)
۵ - خداوند، شتر، گاو و گوسفند را براى تغذیه انسان آفرید. (و منها یأکلون)
۶ - بخش زیادى از اجزاى بدن شتر، گاو و گوسفند قابل خوردن است; نه همه آنها. (و منها یأکلون) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که «من» در «منها» براى تبعیض و ناظر به بعضیت در اجزاء باشد.