عشق و عرفان شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری (قسمت سی ام) منزل سوم :معرفت معرفت ،عبارت است از شناخت و به نظر عرفا اصل معرفت، شناخت خداوند است. ارزش هر كس به معرفت بود و هر كه را معرفت نبود بی قیمت بود. سالک در این وادی نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می كند و چشم دل و جان وی، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود. عارف پاكدل چشم جانش به حقایق و رموز دستورهای دین و هدف انبیاء باز می گردد. بنابراین آنگاه که چون پروانه سوختی ، و توانستی که تبدیل به شور و شوق و آتش شوی ، می توانی گام به وادی سوم یعنی گام به وادی معرفت بگذاری ؛ وادی معرفت مرحله ای است که در آن تمام شک ها و شبه ها از پیش سالک حق از بین می رود و آن چه را که به نظر و استدلال نمی تواند بداند به کشف و عیان می بیند و اصل دین نیز معرفت است . بعد از آن ، بی فایدت پیش نظر معرفت را وادی بی پا و سر هیچ کس نبود که در این جایگاه مختلف گردد ، ز بسیاری راه از نظر عطار، راه بسیار و مختلف است، هیچ راهی از آن شبیه دیگری نیست و سالک تن، راه خود و سالک جان، راه مخصوص خود را دارد. معرفت راه‌های مختلف دارد و یکی در آن محراب را می‌یابد و دیگری بت را. و چون آفتاب معرفت بتابد، هرکس به اندازه و قدر خویش بینا می‌شود. سرّ ذرات بر او روشن می‌شود و گلخن دنیا برایش گلشن می‌شود. مغز می‌بیند، نه پوست را و خودش را نمی‌بیند و همه را دوست می‌بیند. هرجا که می‌نگرد و هرچه که می‌بیند همه دوست است. صدها هزار اسرار بر او روشن می‌شود. صد هزار مرد گرم می‌شود تا یکی از آن‌ها اسراربین شود. این‌جا همه تشنه کمال هستند و هر خونی که ریخته شود حلال است. ادامه دارد...