سلام حضرت پدر ، مهدی جان
تو آن خوبترین پدری و من آن یتیم چشم براه ...
تو آن سبزترین بهاری و من آن شاخه ی خشکیده ...
تو آن زلال ترین چشمه ای و من آن تشنه ترین عابر ...
تو آن موعود نجات بخشی و من آن شبگرد کوچه های انتظار ...
باز می آیی و من در آیینه باران نگاهت ، سبز می شوم ، سیراب می شوم ، لبخند می زنم و زندگی می کنم ...
... به همین زودی ، به همین نزدیکی ...