‼️تحمل عدالت علی را نداشتیم⚖ ✅طارق‌بن‌عبدالله‌بن‌کعب‌نهدی، یکی از سرشناسان یمنی بود که انتظار داشت امام علی، به سابقه خدمات قبیله‌اش به اسلام توجه کند و امتیازاتی به آنها ببخشد. ولی وقتی طارق‌بن‌عبدالله مشاهده کرد که امام علی علیه‌السلام فرقی بین مردم قائل نمی‌شود، تصمیم گرفت به معاویه ملحق شود. وقتی طارق به دربار معاویه رسید، معاویه بسیار شادمان شد و گفت: ((خوشامد بر تو که همواره سَروَر بوده‌ای؛ و جدا شدی از علی، که شخصى فتنه انگیز و مایه گمراهى مسلمانان بود. علی که پا در رکاب فتنه کرد و بر پشت فتنه سوار شد و سپس به تاریکى و ظلمت فتنه درآمد و گروه بسیارى از بی خردان از او پیروى کردند.«اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ اَمْ عَلَی قُلُوبٍ اَقْفالُها» آیا در قرآن تدبر نمى کنند یا دلهایشان قفل‌ است))  طارق در پاسخ به معاویه گفت: ((اى معاویه! ما در محضر علی، امامى پرهیزکار و عادل بودیم و همراه ما نیز مردانى پرهیزکار و درست‌کردار از اصحاب رسول‌الله حضور داشتند. هیچکس از علی رویگردان نشد مگر به سبب تلخی حق و حقیقت، که چون طعم عدالت علی را چشیدند، تاب نیاوردند. اکنون اى معاویه! اگر ما کوچ کردیم و به تو پیوستیم، بر خود مباهات مکن. این سخن خویش را مى‌گویم و از خداوند بزرگ براى خودم و همه مسلمانان آمرزش مى‌طلبم.)) معاویه خشم خود را از حرف‌های طارق بروز نداد و در عوض، طارق را بر تخت خویش نشاند و چند لباس و پارچه گرانبها به او عطا کرد. وقتی طارق از کاخ معاویه خارج شد، برخی او را به خاطر سخنانش در حمایت از علی سرزنش کردند. طارق در پاسخ به آنها گفت: ((به خدا سوگند معاویه بر کسى عیب و نقص گرفت که به مراتب از او در دنیا و آخرت بهتر است. ولی من در برابرش ایستادم و خداوند بر من واجب کرده است که در آن مقام، جز حق نگویم و براى کسى که در این اندیشه نباشد که فردای  قیامت  به کجا مى رود خیرى نیست))   وقتی سخنان طارق به معاویه به اطلاع امیرالمومنین امام على علیه‌السلام رسید، فرمودند: ((اگر این مرد قبل از پیوستن به معاویه کشته مى‌شد، شهید بود.))   📚شرح نهج البلاغه(ابن ابی‌الحدید) جلد۴،صفحه۸۸