◀️پیشگویی راهب جُحفه حضرت ابوطالب علیه السلام در حجر اسماعیل کنار کعبه به خواب رفت؛ و در عالم رؤیا دید دری از آسمان به روی او باز شد و نوری به سویش آمد و او را در بر گرفت. از خواب برخاست و نزد راهب جحفه آمد و آنچه دیده بود برای او بازگو کرد. راهب در پاسخ او گفت: «ای ابوطالب! بشارت ده که به زودی صاحب فرزندی والا مقام و سعادتمند می شوی». حضرت ابوطالب علیه السلام به کنار کعبه بازگشت و طواف کرد و از خدا خواست که هر چه زودتر آن فرزند به دنبا بیاید تا او را ببیند. سپس بار دیگر به حجر آمد و در آنجا خوابید و در عالم رویا دید تاجی از یاقوت بر سر گذاشته و لباسی از عبقری بهشت بر تن دارد و منادی می گوید: ای ابوطالب! چشمانت روشن و دستانت پیروز و خوابت خوش تعبير شد. برای تو فرزندی به دنیا می آید که علی رغم حسد حسودان منزلی عظیم دارد» حضرت ابوطالب علیه السلام از خواب برخاست و طواف کعبه به جا آورد، و در آن حال بار دیگر از خداوند فرزند موعود خود را خواست. آنگاه بار دیگر به ججر اسماعیل آمد و خوابید و این بار جدش حضرت عبد مناف را در عالم رویا دید که او را به ازدواج با فاطمه بنت اسد راهنمایی می کند. بعد از این خواب بود که به خواستگاری فاطمه فرستاد و مراسم ازدواج حضرت ابوطالب علیه السلام با حضرت فاطمه سلام الله علیها انجام شد. پس از ازدواج، حضرت ابوطالب علیه السلام کنار کعبه آمد و از خداوند چنین درخواست کرد: «ای خداوند خالق سرور! از تو فرزندی می خواهم که برای پیامبرِ صلی الله علیه و آله مبعوث وزیر باشد. 📚بحار الانوار ج 38 ص 47📚