علامه مروجی سبزواریAUD-20210313-WA0001.mp3
زمان: حجم: 5.99M
...یک زندان را در نظر بگیرید، آمده اند به یک عده زندانی گفته اند یک جشنی بگیرید، شیرینی تهیه کرده اند، شربت های مختلف تهیه کرده اند... جمع شده اند و شیرینی و شربت میخورند، میکوبند و میزنند و میرقصند... کیف میکنند، شادند، اما در ته دل هر کدام از اینها را که در نظر بگیرید یک غمی است و آن غم زندانی بودن است. هر چند ظاهراً شاد هستند، راحتند، کیف میکنند، اما در ته دل همه شان یک غمی است... انسانها اینطورند، میروند کیش، میروند دبی، میروند اروپا... خیلی کارها میکنند، عروسی بگیرند... اما در ته دل همه شان یک غمی است، این غم را شاید خیلی هایشان نفهمند از کجاست... ...اصل مطلب این است که ما از آنجا جداشده ایم آمده ایم به اینجا، دوباره باید برگردیم به آنجا، منتها چیزی که هست در اینجا که هستیم در فراق هستیم، در غصه هستیم.... روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم...