......بسیاری از انسانها تابع وعظند، باید حتماً بشنوند، شنیدن زیاد فایده ای ندارد.
خیلی ها هستند که عمری را کتاب میخوانند و یا پای منبرها نشسته اند... ولی همانی که هستند، هستند (فرقی نکرده اند) وقتی که خودشان را با ده سال پیششان مقایسه بکنند، همانی که بودند، بودند.
این سِرَّش همین است، وعظی که شنیده است، صحبتی که شنیده است، کتابی که خوانده است... اینها را با گوش سَر شنیده و خوانده است، وارد قلبش نشده است (از گوش سَر به گوش قلب راه نیست).
لذا وقتی که با قلب درک نمیشود، انسان برود بنشیند نزد خود پیغمبر، فایده ای ندارد. ابوجهل ۲۳ سال در محیط پیغمبر بود، ابولهب در محیط پیغمبر بود، چرا ایمان نیاوردند؟
اینها به خاطر همین است که اینها فقط با گوش سَر شنیدند، با گوش قلب نشنیدند، با چشم سَر دیدند، با چشم قلب ندیدند...
...مشکل اینجاست که قلب بسته است، ادراک قلب بسته است، این یک مصیبتی است در انسان، حتی در همان هایی که صاحبان ادیان هستند، مسیحی است، یهودی است، مسلمان است، شیعه است، هر چه است... باز شدن قلب یک نیرویی میخواهد، یک نیرویی مستقیم از سوی...
برگرفته از جلسه ۲۲ مثنوی