✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔳 علیه السلام۱ ✿اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام بزرگ و غریب قرار گرفته ایم، به بازخوانی گوشه هایی از مظلومیتش در طول دوره امامت تا لحظه شهادت می پردازیم: ✨ از همان آغاز امامت با سیل رنجها رویارو بود; مشکلاتی که گاه از سوی حاکمان، زمانی از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوتها و گاهی از سوی جاهلان، متعصبان، گروههای انحرافی و ... ایجاد می شد . اینک نمونه هایی بس اندک را مرور می کنیم: 1⃣. شکستن حریم امامت ✿خلفای عباسی برای این که ائمه (علیه السلام ) را زیر نظر داشته باشند دخترانشان را به اجبار به عقد آنان در می‌آوردند ،بعد هم آنها را نزدیک خود و تحت فشار و اذیت زیاد قرار می‌دادند (علیه السلام ) نیز همین شرایط را داشت. ❀محمد بن ریان می گوید: مامون به هر حیله ای متوسل می شد تا بر امام نفوذ کند، اما ممکن نمی شد، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد . ✿وقتی می خواست دخترش، ام فضل را به خانه زفاف امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد . ❀در آنجا مردی بود که مخارق نامیده می شد و صاحب صدا و عود و ضرب بود و ریشی دراز داشت . مامون او را طلبید . در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت می کنم . ✿ آن گاه رو به روی امام نشست، مانند الاغ عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد . امام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله یا ذا العثون; ای ریش دراز از خدا بپرهیز .» ❀مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند . وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی رود . ✨ادامه دارد.. 🌷هدیه به لبخند امام زمان علیه السلام