🌹خضوع جسم و خشوع قلب، دو اثر ولايت در زندگي 💠در زمان امام هادي (ع) رسم بر اين بود كه هر گاه امام (ع) مي‌خواستند وارد شوند، همه از مركب پياده مي‌شدند، تا ايشان وارد شده، سپس دوباره بر مركب مي‌نشستند. فردي بنام محمد بن حسن بن اشتر علوي مي‌گويد: من هنگامي كه پسر بچه‌اي بودم در خانه متوكل عباسي به همراه پدرم و گروهي از شيعيان، عباسيان، درباريان و سپاهيان، حضور داشتيم، هنگامي كه امام هادي (ع) مي‌خواستند وارد شوند همه از مركب پياده شده و پس از ورود امام، دوباره بر مركب نشستند، ديدم كسي مي‌گويد:‌ چرا ما براي يك كودك بايد از مركب پايين بيائيم در حالي كه او شريف‌ترين و مسن‌ترين و بزرگترين و عالم‌ترين قبيله ما نيست. آنها هم قسم شدند كه اين دفعه از مركب‌ها پياده نشوند. 💠ابوهاشم جعفري به آنها گفت:‌ « به خدا قسم همه در اوج ذلت و كوچكي پياده مي‌شويد.» طولي نكشيد حضرت آمدند و همه پياده شدند. آن هم به گونه‌اي كه همه بدنبال حضرت راه مي‌افتادند. ابوهاشم گفت:‌ مگر نگفتيد پياده نمي‌شويد، گفتند: قسم به خدا ، اين پياده شدن ما غيرارادي بود. 💠خضوعي كه ناخودآگاه در مقابل حضرات معصومين (ع) از ما ديده مي‌شود. به علت جايگاه ولايت در درون ماست. خضوع ظاهري، در محضر معصومين (ع) با مجوّز ولايت است. و اين غير از خشوع قلبي است مقام ولايتي معصومين (ع) جسم ما را مقابل ايشان خاضع مي‌كند.