سلام حضرت باران ، مهدی جان
بسان کویر در هرم تابستان ، بسان درخت در عطشناکی مرداد ، بسان باغ در خشکسالترین فصل رویش ... قلبم بیقرار توست .
تف زده ام ... دلواپس و تنها و چشم براه ...
و می دانم که در همین نزدیکی ، به همین زودی ، با طراوت بهاری و زلالِ ظهورت ، سیرابمان می کنی ...