#با_رسول_اکرم صلیاللهعلیهوآله
#28_صفر
⚫️⚫️ توهین و تهمت هذیان به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله توسط عمر بن خطاب
👈🏼👈🏼 علامه مجلسی رضوان الله علیه مینویسد:
حدیث دوات و قلم (قرطاس) در صحیح بخاری مسلم و سایر کتب معتبره اهلسنت (خلاف) مذکور است به طرق متعدد، چنین روایت کردهاند ایشان از ابن عباس که او گریست آنقدر که آب دیدهاش سنگریزه مسجد را تر کرد، و میگفت که: روز پنجشنبه، روزی که درد رسول خدا صلی الله علیه و آله شدید شد و گفت: بیاورید دواتی و کتفی تا بنویسم از برای شما کتابی که گمراه نشوید بعد از آن هرگز، عمر گفت رسول خدا هذیان میگوید. به روایت دیگر گفت: درد بر او غالب شده است، نزد شما قرآن است، بس است ما را کتاب خدا. پس اختلاف کردند اهل آن خانه و با یکدیگر مخاصمه کردند، بعضی گفتند: بیاورید تا بنویسد رسول خدا صلی الله علیه و آله برای شما کتابی که بعد از آن گمراه نشوید؛ بعضی گفتند که: قول قول عمر است، چون آوازها بلند شد و اختلاف بسیار شد نزد آن حضرت، دلتنگ شد و فرمود: برخیزید از پیش من.
◽️پس ابن عباس میگفت: به درستی که مصیبت و بدترین مصیبتها آن بود که مانع شدند میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و میان آنکه آن کتاب را از برای ایشان بنویسد، به سبب اختلافی که نمودند و آوازها که بلند کردند.
📚 جلاء العیون، علامه مجلسی، ص۶۴، چاپ نشر هاتف
◽️ اهل سنت به قدری حدیث دوات و قلم (قرطاس) را در کتب صحیح نزد خود روایت کردهاند که جای هیچگونه انکاری بر آن نیست به عنوان مثال مسلم نیشابوری از اعاظم علمای اهل سنت روایت میکند:
حَدَّثَنَا إِسْحَاق بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، أَخْبَرَنَا وَكِيعٌ، عَنْ مَالِكِ بْنِ مِغْوَلٍ ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ مُصَرِّفٍ ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ، أَنَّهُ قَالَ : يَوْمُ الْخَمِيسِ وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ، ثُمَّ جَعَلَ تَسِيلُ دُمُوعُهُ حَتَّى رَأَيْتُ عَلَى خَدَّيْهِ كَأَنَّهَا نِظَامُ اللُّؤْلُؤِ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : ائْتُونِي بِالْكَتِفِ وَالدَّوَاةِ أَوِ اللَّوْحِ وَالدَّوَاةِ ، أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا ، فَقَالُوا : إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَهْجُرُ.
📝 ابن عباس میگفت: روز پنجشنبه و چه روزی بود آن روز، و گریه کرد که اشک چشمش سنگریزهها را خیس کرد، سپس گفت: روز پنجشنبه بیماری بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شدید شد، فرمود: کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، (دار و دسته عمر) گفتند: قطعا پیامبر خدا هذیان میگوید.
📚 صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۱، ص۹۴-۹۵، چاپ المطبعة المصریة بالازهر
📝 غزالی از علمای بزرگ اهل سنت نیز در کتاب سر العالمین مینویسد:
ولما مات رسول الله صلى الله عليه وسلم قال قبل وفاته ائتوا بدواه وبيضاء لأزيل لكم إشكال الأمر واذكر لكم من المستحق لها بعدي. قال عمر دعوا الرجل فإنه ليهجر .
📝 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قبل از آنکه از دنیا بروند فرمودند: کاغذ و دواتی بیاورید تا نزاع و اختلاف در خلافت را از بین ببرم و شخصی را که سزاوار خلافت بعد از من است معرفی کنم. عمر گفت: این مرد را رها کنید که به تأکید هذیان میگوید.
📚 مجموعة رسائل الغزالی، سر العالمین، ص۴۸۳، چاپ المکتبة التوفیقیة
◽️ مگر رسول خدا در آخر عمر چه میخواست بنویسد که عمر بن خطاب جلویش را گرفت؟
به اعتراف قسطلانی عالم بزرگ اهل سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد نوشتن نام ائمه بعدی را داشت که عمر مانع نوشتن آن نامه شد ...
◽️ قسطلانی از علمای بزرگ اهل سنت مینویسد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
أكتب لكم كتاباً فيه النص على الأئمّة بعدي.
📝 نامهای برای شما بنویسم که در آن نام ائمه و پیشوایان بعد از خودم آمده باشد.
📚 ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، تالیف قسطلانی، ج ۱، ص۲۰۷، چاپ المطبعة الامیریة
◽️ آری اگر عمر میگذاشت رسول خدا آن نامه را مینوشت هرگز به نقشه شومش برای غصب خلافت نمیرسید ...
⭕️ قضاوت با شما !!!