《قسمت دوم 》 اصبغ بن نباته از حضرت علی(علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: ... و شورش سفیانی، پرچمی قرمز رنگ، فرمانده اش مردی از قبیله کلب است و دوازده هزار نفر از سپاهیانش رو به مکه و مدینه می کنند که فرمانده آنها مردی از بنی امیه است که به او خزیمه می گویند. چشم چپش نابیناست و سفیدی ضخیمی روی مردمک چشمش را پوشانده است. خود را شبیه مردان می کند، پرچم خویش را برنمی گرداند تا اینکه در مدینه در خانه شخصی به نام ابوالحسن اموی منزل کند. وی گردانی را به دنبال مردی از خاندان پیامبر(صل الله علیه واله ) که شیعیان به دور او جمع شده اند می فرستد؛ سپاهیان به فرماندهی مردی قطفانی رو به مکه می کنند. در میانه راه به بیابان سفیدی که می رسند، در کام زمین فرو می روند و جز دو نفر که بناست نشانه [و عبرتی] برای دیگران باشند، کسی باقی نمی ماند که خداوند صورت آن دو را به پشت برگردانده است بنی کلب قبیله ای بودند که در عصر معاویه به ظاهر نصرانی بوده و بعدها ظاهراً به یکی از فرق اسلامی گرویدند. معاویه با زنی از این قبیله به نام میسونه وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید لعنه الله علیه بود. عجیب اینجاست این طایفه مرموز قرن ها بعد از ازدواج معاویه با مادر یزید، به فرقه《 دروزی》 گرویدند. گرچه این فرقه ادعا می کند که یکی از فرق اسلامی است، اما عقایدی کاملا انحرافی دارد. افراد این فرقه، پیرو شخصی به نام درزی هستند و عنوان طریقت خود را موحدون نامیده اند که اساس عقیده شان بر حلول و تناسخ روح است.