روضه‌های مجسم در قطعهٔ ۴۲ بهشت زهرا 🔹قطعهٔ ۴۲ بهشت‌زهرا را روایت‌کردن در این روزها سخت است. نمی‌دانی از مزار کدام شهید بنویسی، از کدام داغ بگویی. این قطعه هر روز کربلاست. 🔹اینجا در تشییع پیکر شهدا خبری از بازکردن کفن و دیدن صورت عزیز ازدست‌رفته برای آخرین بار نیست، چون خبری از صورت نیست. 🔹اغلب شهدا یا بر اثر انفجار بدنشان إرباً إربا شده یا بر اثر ماندن زیر آوار خانه‌های تخریب‌شدهٔ ناشی از اصابت پرتابه، صورت‌های زیبایشان له شده است. 🔹مثل چهرهٔ مهرنوش حاجی سلطانی، مهماندار ۲۶ سالهٔ هواپیما و پدر و مادرش که خانه‌شان در نارمک در اثر شدت انفجار تخریب شد و هر ۳ با هم به شهادت رسیدند و چیزی از پیکرشان باقی نماند. 🔹یا مثل سرباز وظیفههٔ زندان اوین که از پیکرش فقط یک دست پیدا شد و مادر بعد از یک هفته رضایت داد تا همان یک دست را تشییع کنند و به خاک بسپرند. 🔹یا مثل هیدای ۴ ساله که استخوانی سوخته از او را پیدا کردند و بعد از تایید تست DNA به معراج بردند برای غسل و کفن، اما عمو روز اول محرم، بعد از پایان آواربرداری طره‌ای از موی هیدا و بخشی دیگر از پیکر او را پیچیده در پرچم امام حسین(ع) می‌آورد تا به کفن حاوی استخوانی سوخته از او ملحق شود.