🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
رفتیم تو خونه زینب :مامان خرید عیدمون امروز همین بود؟ چرا
ساعت ۶:۳۰ خواستگارا اومدند😓 سمیه : این چی لباسیه تنت کردی مانتوی مشکی چرا ؟ زینب :مگه چه شه؟ سمیه: حداقل برو چادرتو عوض کن زینب:این دیگه چه شه؟ پیرزنیه پیرزنی در سطح مجلس امشب نیست بابا خواستگاره اون چادر گل صورتیه رو برات بیارم زینب:تورو خدا بی خیالم شو مامان اومد آشپزخونه وااای این چی ریختیه خدامرگم بده آبروی خانوادگیمونو با این ریختت امشب میبری سمیه: منم مادرجون از کی دارم بهش همینو میگم