🍃🌹از دامادی تا ترور🌹🍃
❗️روایت شهیدی که یک ماه پس از ازدواجش به شهادت رسید.
💐 به روایت مادر شهید💐
🌹🍃«ما 4پسر و 2دختر داشتیم. محسن فرزند آخر خانواده بود. مقاطع تحصیلی را تا دبیرستان در کرمان گذراند. علاقه زیادی به درسخواندن داشت. بسیار منظم بود، در تمام طول تحصیل، حتی یکبار هم او را برای رفتن به مدرسه بیدار نکردم. محسن تابستانها را در کارگاه نجاری کار میکرد.
🌹🍃بعد از اتمام دوران دبیرستان به خدمت سربازی رفت. دوره آموزشیاش را در نیروی دریایی سیرجان و خدمت سربازی را در بندرانزلی گذراند.
🌹🍃زیاد به مسجد میرفت. به یاد دارم همیشه نمازش را اول وقت میخواند و بسیار خوشاخلاق بود. خواهرها و برادرهایش خیلی به او وابسته بودند.
🌹🍃بعد از سربازی به خاطر علاقه زیادی که به نظام و ولایت فقیه داشت، برای ورود به سپاه اقدام کرد؛ ولی شرایط سنی ورود به سپاه را نداشت؛ به همین دلیل به نیروی انتظامی رفت و در آنجا پذیرفته شد. شش ماه دوران آموزشی را در مشهد بود، سپس برای مدتی در شهرستان راور به عنوان تکاور فعالیت میکرد.
🌹🍃محسن در سال 1392 به زاهدان منتقل شد. مدت 1ماه را در زاهدان میماند و 15روز برای مرخصی به کرمان میآمد.
🌹🍃در سال 1393 به پیشنهاد خودش به خواستگاری دخترخالهاش رفتیم و مراسم عقد سادهای در خانه گرفته شد. بعد از 2سال عقد در تاریخ 20 اسفند 1395 جشن عروسی برگزار شد. محسن علاقه زیادی به امامحسین(ع) داشت؛ به همین دلیل بعد از جشن عروسی مقدمات سفر کربلا را فراهم کرد. میگفت: «میخواهم برای ماه عسل به زیارت امامحسین(ع)بروم.» قرار بود، دهم اردیبهشت به کرمان بیاید، سپس راهی سفر کربلا شوند که این حادثه تروریستی باعث شهادت او شد.
🌹🍃آخرین دیداری که با پسرم داشتم روز تولد امامعلی(ع) بود که 2روز برای ماموریت به کرمان آمده بود.
💐 نحوه شهادت💐
🌹🍃محسن مرزبان بود و مسئولیتش شناسایی کمینهای ضدانقلاب بود. هیچوقت از نامساعد بودن شرایط مرزی نمیگفت. شب حادثه بعد از گشتزنی، در راه بازگشت به پاسگاه مورد حمله گروهک تروریستی جیشالعدل قرار گرفت. این گروهک تروریستی پسرم و همرزمانش را به رگبار گلوله بستند؛ اما کینه آنها تمامی نداشت و پس از متوقف شدن ماشین آنها، پیکر بیجانشان را از ماشین بیرون کشیدند و از ناحیه گردن به آنها شلیک کردند.
🌹🍃محسن قبل از شهادت خشاب اسلحهاش خالی شده بود و این نشان دهنده این است که بین آنها و عوامل این گروهک تروریستی درگیری رخ داده بود.
💐خبرشهادت💐
🌹🍃 چند ساعت بعد از حادثه، ما از طریق شبکههای اجتماعی از درگیری در مرز میرجاوه باخبر شدیم. خیلی نگران شدیم. زمانی که اسامی شهدا را اعلام کردند. ما باورمان نمیشد که محسن به شهادت رسیده باشد، مدام دعا میکردیم محسن جزو مجروحین باشد.
🌹🍃 دو نفر از برادرهایش همان شب به زاهدان رفتند و آنجا خبر قطعی شهادت محسن را دادند. تمام ناراحتی من از این است که فقط 1ماه از جشن عروسی پسرم میگذشت.
🇮🇷
@AXNEVESHTESIYASI
🍃
🍃🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹🌹🌹
🍃🍃🍃🍃🍃