نیم ساعت دیگه به ڪیش می رسیدیم زهرا تو بغلم خوابیده بود
مامان قرآن میخوند
بابا مجله
سمیه هم از همون اول ڪه سوار
هواپیما ✈ شده بودیم هی برا مهدی
میوه 🍊🍏🍌 پوست میڪند
—نمی دونم نمیترکه مهدی اینقد میخوره
طه هم با هواپیما ی اسباب بازی که مهماندار بهش داده بود بازی میکرد