فردا صبح رفتم دانشگاه باسمانه شروع ڪردیم به ثبت نام چی استقبالی شد ؛اصلا فڪرشو نمیڪردم ۵۰ نفر ثبت نام ڪردن —حال و هوای دانشگاه یه طور معنوی شده بود از همین لحظات ثبت نام انگار شهدا خودشون نظر ڪرده بودن سمانه:زینب! زینب! آقای حسینی با اون رفیق مستند سازش دارن میان اینجا بپر اتاقو یڪم مرتب ڪن زینب:حالش نیست ولش ڪن آقای حسینی(یاسر):سلام علیڪم زینب:سلام علیڪم حمید ساقی:سلام خانما زینب:سلام سمانه:سلام آقای حسینی:بابت مستندی ڪه گفته بودید مزاحمتون شدم زینب:بفرمائین بشینین آقای حسینی:یکسری عڪس آماده شده گفتیم شما ببینید سمانه:خانم محمدی روز مراسم بهنام صفوی هم اومده بود بیمارستان