🍃🌹 حامد در روز بیست و ششم آبان ماه سال 1369 در تبریز دیده به جهان گشود. از کودکی در همه کارها نمونه بود و همیشه در سر سودای سربازی مولایش را داشت و عاشق روضه های حضرت عباس (ع) بود.
سال 1388 به استخدام سپاه پاسداران درآمد و همزمان در رشته علوم نظامی مشغول تحصیل شد.
🍃🌹او دو مرتبه به سوریه رفت و در دومین اعزام، در روز بیست و سوم اردیبهشت ماه توسط موشک تاو مورد هدف قرار گرفته و از ناحیه دوچشم و دو دست مجروح گشته و به دلیل ترکش های فراوان در بدن، بعد از 3 ذکر یاحسین(ع) به مدت 45 روز در حالت کما بوده که در نهایت در تاریخ 4 تیر ماه سال 1394 در سن 25 سالگی مهمان ویژه مولایش شد.
مزارش در گلزار شهدای تبریز در کنار شهید بیضایی قرار دارد.
🍃🌹 يکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد هرچند حامدجوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.
💠🌹 پدر شهید روایت می کند؛ حامد از ابتدا علاقه خاصی به قمر منیر بنی هاشم (ع) داشت، گفت: پسرم همانگونه که در وصیتنامهاش نوشته بود و در دفتر نقاشیهایش که هنگام شهادت در جیبش بود، نحوه شهادت خود را نقاشی کرده بود که ابوالفضلگونه به شهادت میرسد که در میان سوریها و ایرانیان نیز لقب «شهید ابوالفضلی» گرفت.
🍃🌹 ايشان قبل از شهادت تمامي كارهاي خود را اماده كرده بودند حتي عكسهاي سنگ قبرشان وچاپ بنرشان را به مادرشان دادند.