هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
💠 از زبان مادر شهید ⬇️ 🍃🌹هر کسی می‌آید و به من می‌گوید برای شهادتش دعا کنم می‌گویم الهی که شهید همدانی شوید. چون شما جوان هستید و امام زمان(عج) و ولی فقیه به شما جوانان نیاز دارند و شما نباید به این زودی شهید شوید. 🍃🌹بوالفضل روزی یک صفحه قرآن می‌خواند و همیشه می‌گفت خواندن قرآن مطرح نیست و باید سعی کنیم خط به خط قرآن را چند بار مرور کنیم و عامل به قرآن باشیم. همه رفتارهای پسرم برگرفته از قرآن بود. 🍃🌹مبنای همه زندگی ابوالفضل قرآن بود، همیشه به من سفارش می‌کرد اگر مشکل حل نشده‌ای داشتم به قرآن رجوع کنم. اخلاق و روحیاتش در راستای قرآن بود. کارهایش دلنشین بود، زیرا مأنوس با قرآن بود. هر زمان که خلوت می‌کرد به اولین چیزی که پناه می‌برد قرآن بود و به واقع این قرآن است که از ما حفظ و نگهداری می‌کند. 🍃🌹 ابوالفضل ماه رمضان به سوریه اعزام شد و در همان ایام هم روزه‌هایش را مرتب می‌گرفت و تنها دو روز اول را نگرفته بود، چراکه جای‌شان مشخص نبود و برمن تأکید کرد که آن دو روز روزه را مورد توجه قرار دهم. از زبان برادر شهید ⬇️ 🍃🌹روزی که می خواست سوریه برود با اینکه پاسدار و از نیروهای اطلاعاتی و حفاظتی بود، اما متوجه شدم به عنوان بسیجی می‌رود، گفتم من می‌دانم اگر به این صورت بروی و شهید شوی خانواده‌ات حقوقی ندارند. گفت من می‌روم خانواده‌ام خدا را دارند. گفت نمی‌شود حرم حضرت زینب دورش دعوا شود و ما شیعه باشیم و راحت زندگی کنیم. گفت می‌خواهم مستقیم بروم خط گفتم شاید در عقبه بهتر به کار بیایی گفت نه من باید بروم خط، یکسری بچه شیعه باید صف اول را ببندند که در عقبه خوب کار شود می خواهم آن بچه شیعه من باشم. خانواده‌ام خدا را دارند. 🍃🌹عاشقانه کربلا را دوست داشت و این یکی از خصوصیات بارزش بود. حتی اربعین کاروان می‌برد. در وصیت نامه‌اش نوشته است که دلش برای کربلا تنگ می‌شود و به پسرش سفارش کرده که پیرو مقام معظم رهبری باشد. علاقه عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت و خیلی جدی می‌گفت اگر خواستید من را دفن کنید روضه حضرت زهرا بخوانید. قبل از دفن هم ذکر یا زهرا بگویید. می‌گفت همیشه در لحظات سخت زندگی با این ذکر رمق به پاهایم برمی‌گردد.