🍃🌹جملاتی از شهید بزرگوار:
خوشحال از اینم که دیگر عمه جانمان زینب (س) تنها نیست و فدایی زیاد دارد
کلنا فداک یا سیدة زینب س
🍃🌹دیگر جمله شهید:
این دنیا بسیار کوچک وگذراست و مثل یک دیوار میماند که ما بر لبه آن راه میرویم و انتهای این دیوار که هدف ماست شهادت است و ما باید هدف خود را با دقت و هوشیاری ببینیم و با سرعت و اشتیاق به طرف ان بدویم و مواظب باشیم که در این مسیر کوچکترین لغزشی در ما به وجود نیاید که ممکن از این دیوار سقوط کنیم و به هدفمان که شهادت است نرسیم.
🍃🌹زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود:
دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) خجالت میکشم که او را تنها بگذارم ، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم، و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به شهادت برسم و اینگونه شد که حضرت زینب خستگی زیاد را در چهره غلام عباس دید و او را برای همیشه به مرخصی نزد خودشان(اهل بیت (ع) ) فرا خواند
🍃🌹یکی از وصیتهای این شهید عزیز از زبان همرزش این بوده که دوست دارم من هم مثل مادرم فاطمه الزهرا پیکرم مجهول المکان بماند و پیکرم در اینجا نزد بی بی جان عمه جانم زینب بماند
و با اقتدا به اربابش بی کفن و دور از وطن به شهادت رسید