✴️ دیداری تشریفاتی در سنگاپور/ بخش دوم
🔸با این حال، پس از دو بار کلاهبرداری و دروغگویی رسمی امریکاییها در سالهای 1994 و 2002، به چینیها ثابت شد که بازی به این سادگی هم نیست و باید شرایط متفاوت شود. با این حال، در درون خود کره نیز اتفاقاتی افتاد که آنها را به سمت و سوی مذاکره بیش از پیش سوق داد. واقعیت این است که رهبر جوان کرهشمالی چندان بیمیل نبود که با طرف امریکایی مذاکره کند، این موضوع را پدر و پدربزرگش هم در دستور کار داشتند، اما روسای جمهور امریکا همواره تسلیم بیقید و شرط آخرین قلعه کمونیستها را میخواستند، آنها همه چیز را میخواستند و حتی به بمب اتم هم قانع نبودند و این همان مسالهای بود که توافقهای گذشته را محکوم به شکست کرده بود. رهبر جوان کرهشمالی و خواهرش که عملا عقل منفصل وی بهشمار میروند با مشورت با چینیها به این نتیجه رسیدند که در فضایی که هجمه و حمله بسیار است، پس از رسیدن به توان بازدارندگی موشکی، هستهای و هیدروژنی به دیدار رئیس جمهور امریکا بروند، آنها هر چند که نیاز به این دیدار داشتند تا اندکی از فشارها را کم کنند، ولی به خوبی میدانستند که ترامپ در شرایط فعلی بیش از آنها مشتاق این دیدار است.
🔸ترامپ که در همه حوزههای سیاست داخلی و بینالمللی شکستهای تلخی خورده و هجمهها به او بسیار است، فکر میکرد همانگونه که نیکسون رئیسجمهور وقت امریکا به فرودگاه «محقر» پکن رفت تا دروازه چین را به روی امریکا باز کرده و سرمایهگذاران امریکایی را به بهشت شرقی ببرد، او نیز میتواند با دیدار با رهبر کره شمالی، شکستهایش را با تبلیغات سنگین رسانهای، پوشش دهد! این برداشت هر چند منطقی بهنظر میرسد اما گویای این مساله نیست که در داخل کره شمالی یک جمیعت 30 میلیون نفری در مساحت 120هزار کیلومتر مربع باوجود پیروی از مکتب «جوچه» بتواند بقاپذیری داشته باشد. در مکتب جوچه که توسط کیم ایل سونگ بنیانگذار کره شمالی پایهگذاری شد، بر خودکفایی ذاتی کشور در همه حوزهها تاکید شد، سیاستی که شاید در سه دهه پیش میتوانست جوابگو باشد، اما امروزه این سیاست دیگر کاربردی ندارد.
🔸دیدار کیم جون اون و دونالد ترامپ، هر چه که باشد یک رویداد مهم بهشمار میرود، میتواند به صورت گذرا فشار را بر هر دو طرف کم کند، میتواند چین را بهعنوان میانجی اصلی این مذاکرات به سطح قابل قبولی در چانهزنیهای بینالمللی ارتقا دهد، میتواند سایه جنگ را از سر شبهجزیره در کوتاهمدت و شاید هم میانمدت کم کند، اما همه آنهایی که نگاه امپریالیسم را میشناسند و حتی یادشان به تعهدات امریکاییها در مذاکرات 1994 و 2002 میآید، بهخوبی به این نکته واقف خواهند بود که واشنگتن آن میزان آمادگی را ندارد که کره شمالی اتمی را بپذیرد و پیونگ یانگ هم مارگزیده است و حاضر نیست تنها داراییاش را با امضای دو صفحه کاغذ بدهد. تجربه مذاکرات هستهای که 12 سال به درازا کشید که نتیجهاش برجام بود که شامل یک سند 109 صفحهای با 5 ضمیمه است، نشان میدهد دو صفحه کاغذ و چند عکس یادگاری دوای این دردها نیست.
🔸آینده به ما ثابت خواهد کرد که تنها راه برای پایان درگیریها در شرق آسیا، کوتاه آمدن امریکاییها است. اگر امریکا مدعی این است که میخواهد از متحدانش در برابر چین دفاع کند، چین نیز همچنان به حمایتهای خود از کره شمالی ادامه خواهد داد، اما شک نداشته باشید که کره شمالی اگر به امریکا امتیاز ندهد که بعید میدانم به این سادگی بدهد، دستکم در وضعیت داخلی خودش و رابطه با همسایه جنوبی و ژاپن امتیازاتی خواهد داد تا اوضاع به این بغرنجی نباشد. سندی چهاربندی که اون و ترامپ امضا کردند، در واقع از عناصر مهم نتیجهگیری خالی است، نه در آن ساختاری برای مذاکره آمده و نه زمانی برای مذاکره و نتیجهگیری. هر دو نفر بهخوبی به این واقف بودند که به دیداری تشریفاتی در سنگاپور رفته و عکسهای یادگاری نمیتواند کینههای عمیق را شستشو دهد.
🔸شاید برخی از دوستان بپرسند که با این نتیجهگیری، پس کمونیسم شکست نخورده است، باید از آنها بخواهن پاراگراف پیشین را با دقت بیشتری بخوانند. هر گونه کوتاه آمدن رهبران کره شمالی در داخل و منطقه، به معنی شکست کامل تفکری است که نزدیک به هفت دهه است با آن بر بخش شمالی شبهجزیره حکومت میکنند، یعنی جایی که شما حق ندارید بیش از تعدادی مشخص مرغ داشته باشید یا حقوق متفاوت بگیرید. هر اتفاقی که در این دو تمثیل روی دهد، یعنی پایان آخرین بازمانده از ایدئولوژی کمونیسم.
☑️ادمین کانال اخبار سوریه / از اینکه در حوزه دیگر نوشتم، ببخشید، به هر حال هر کاری کردم ننویسم، نشد.
K.J
@syriankhabar