🍃🌹شهيد خليل سامان با توجه به خصوصيات اخلاقيش مورد توجه فاميل و دوستان بود. بسيار خوش رو و بشاش بود. راست گويي، تواضع و تقواي الهي از خصوصيات ديگر آن شهيد بود.
🍃🌹 از دوستي با افرادي که از خانواده هاي فقير بودند دوري نمي کرد و چه بسا در حد توان به آن ها کمک مالي مي نمود. لباس ساده مي پوشيد و خود را هم سطح بچه هاي بي بضاعت قرار مي داد تا مبادا آن ها احساس ناراحتي نمايند. غيبت نمي کرد و از غيبت کردن ديگران ممانعت مي نمود، به طوري که بقيه دوستانش عادت کرده بودند که در حضور وي غيبت نکنند . در انجام کارهاي سخت هميشه پيش قدم بود، سعي مي کرد در هر وضعيتي خود را به نماز جمعه برساند.
🍃🌹مقيد به نماز شب و شب زنده داري بود و در نماز هاي شب با حالت گريه، عاجزانه تقاضاي شهادت در راه خدا را مي کرد.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از يمن دعاي شب و ورد سحري بود
مرا در اين ظلمات آن که راهنمايي کرد نياز نيم شبي بود و گريه سحري
🍃🌹هميشه بر حفظ حجاب خواهرانش تأکيد مي ورزيد. بر روي مسئله امانت داري خيلي دقت و توجه داشت. احترام او به پدر و مادر در حدي بود که در دفتر خاطاتش چنين نوشته است:
“نکند لقمه را قبل از مادرم به دهانم گذارم يا قدمي جلوتر از پدر و مادرم بردارم”.
آن چنان عاشق شهادت در راه خدا بود که پس از جلب رضايت مادرش براي حضور در جبهه از خوشحالي سر در آغوش برادرش مي گذارد و مي گويد:” نمي داني شهادت چه قدر شيرين است”.
بعد از عزيمت خليل به جبهه پدرش بي تاب مي شود که در همين حين نامه اي از خليل به دست او مي رسد که در آن نوشته بود:
“خرمن آتش نبندد راه بر عزم خليل نوح را آسيه سر طوفان دريا کي کند”
و با اين نامه موجبات تسلي خاطر خانواده فراهم مي گردد.