💢 زنگ تفریح😂
مردی لرزان نزد معبِّر بشد و عارض گشت:
یا معبرخوابی بس ترسناک بدیدمی
معبر گفت: بنال ببینم خواب
چه دیده ای که بی قراری؟
مرد گفت: به خواب دیدم 3 گرگ گرسنه مرا دنبال همی نمایند و گاهی بقدر یک مایل و گاهی دو مایل از من فاصله گرفته اما ناگه از تاریکی بیرون جسته و پاچه مرا به دندان گرفتندی ، در این میان کسی اندک گوشتی مرا بدادی که به آنها دهم و آنان را سیر نموده و خود را رهایی بخشم لیک آن تکه گوشت بقدری اندک بوده که دندان نیش آنان را نیز چرب نمیکرد...
معبر دستی بر سر کچلش کشید
و لختی آن را خاراند و سپس گفت:
آن سه گرگ قبوض آب و برق و گاز بوده که پس از هر ماه و گاهی دو ماه بر تو حمله ور می گردند و آن تکه گوشت یارانه توست که به دستت داده اند...
مرد چون این تعبیر شگرف را بشنید، گریبان خویش دریده و... 😂