‌حلقهٔ ازدواجش انگشتر عقیقی بود که از مشهـد برایش خریده بودند دستش که کرد گفت : به این میگن حلقه‌ی وصل دو دنیا و خندید خیلی دوستش داشت ... موقـع خداحافظـی تازهِ عروسش نگاهش کرد و گفت : قولت یادت نره ! منتظـرم بمــان تا با هـم وارد بهشت بشیم ! تیر خورده بود ڪنار قلبش انگشتر را در دستش فشار داد و با آرامش چشم هایش را بست ... 🌹 شبتون شهدایی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI