امشب قلب مادر روح الله شاید کمی آرام تر شود. امشب بغض مادر روح الله شاید کمی آرام تر بترکد. امشب گریه مادر روح الله شاید کمی کم سوز تر شود. امشب اشک مادر روح الله شاید کمی سرد تر شود. امشب مادر روح الله شاید کمی بخوابد... به امید دیدن پسرش در خواب... شاید که بتوانند مثل قبلترها چند کلمه صحبت کنند و دوباره بشنود صدایش را که صدایش میزند: مادر شاید هم از سر ذوق یا شوخی به زبان خودشان صدایش کند مثلا بگوید: ننه و ریز لبخندی بزند و دل مادر قنج برود برایش... یا با احترام مثل پدرش بگوید حاجيه خانم و نگاهش به پایین پا باشد... همین حین بیدار که بشود حسرت بخورد: که حیف خواب بود... که حیف چه کم بود... 😭😭😭 و با سوز بگوید: روح الله و امید داشته باشد دوباره شب بیاید به خوابش... و فردا شب و پس فردا شب و پسون فردا شب و هزارون شب ها ی بعد و بعد و بعد 😓 ✍ مـحـمــ🔆ــد 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI