در مورد پاراگراف آخر و کسانی که از جیب بازنشستهها حقوق میگیرند، امروز دستور دادند که امیر م.ن را که رئیس هیات مدیره یکی از مجموعههای حاضر در عسلویه است و به شکل غیرقانونی یک سال است از حقوق و بیمه آریاساسول استفاده میکرده، از لیست حقوق و بیمه خط بزنند. حالا نهادهای نظارتی بروند و نظارت کنند که در این ویرانکده چه اتفاقی روی داده است؟ چه بلایی بر سر این پتروشیمی آوردهاند. باور کنید برخی مسائل را نمیشود نوشت؛ آدم گریهاش میگیرد از ظلمی که وزارت دفاع و شستان به نیروها و سرمایههای کشور کرده و میکنند. قراردادهای نیروها را از چهار و پنج ساله کردهاند چند ماهه و دارند فضایی مهیا میکنند تا نیروهای متخصص باقی مانده را هم فراری دهند و آنها را برای کار در کانادا، قطر، کشورهای اروپایی و .... اعزام کنند.
گاهی اوقات دعا میکنم ای کاش این مسائل را نمیدانستم، برای من که جز ضرر چیزی ندارد اما وقتی میبینم که این بچهها تماس میگیرند و چقدر خوشحال هستند که یکی پیدا شده و دارد از آنها دفاع میکند باز هم مینویسم... وقتی این بچهها داستانهای برخوردهای تحقیرآمیز حیدرزاده و قرنفلی با پرسنلی که 20 سال در این مجموعه کار کردهاند را تعریف میکنند دچار حیرت میشوم که یک نفر چقدر میتواند بد باشد، چقدر میتواند تکبر داشته باشد و فکر نکند که دست بالای دست بسیار است....
حالا در روزهای آینده از بیمه خواهیم نوشت، از پیمانکاری حساس خواهیم نوشت، از قراردادها و دوستانی که معرفی شدند خواهیم نوشت، از شرکت ثبت شده در تایلند و کارهایش خواهیم نوشت... خلاصه اینقدر مینویسم که یا وزیر دفاع کوتاه بیاید، روشش را اصلاح کند و این داماد سردار سرلشکر را بردارد یا اینکه نهادهای نظارتی ورود کنند و کلک قضیه را بکنند. البت شنیدهام که کار قرنفلی پس از بازداشت شدن به دلیل اتفاقات پتروشیمی بوشهر تمام است و او با وثیقه آزاد است (حالا در مورد وثیقهاش هم خواهم نوشت!!) و حیدرزاده هم روزهای آخرش را در آریاساسول میگذراند. به نظرم دولت آقای رئیسی نمیخواهد بیش از این برای دامادها و تولههای بیسواد مسوولان هزینه بدهد..
@syriankhabar