دوستان این سوال را زیاد مطرح می کنند که چرا ما در انتخابات پیروز نشدیم؟ ذهن دوستان ما بسیار مشغول شده به این پرسش.
بخش اول:
برای پاسخ به این پرسش باید مسائلی را بررسی کرد:
۱- چه شد که طعم خدمت در دولت شهید رئیسی را مردم به خوبی نچشیدند؟
پاسخ: تورم
علت تورم:
الف: لحظه تحویل دولت به شهید، تورم تولید کننده در بالاترین سطح تاریخی خود قرار داشت. تورم تولید کننده، همیشه تعیین کننده تورم در سالهای بعد است. این تورم، نشانه ای بود از تورم مصرف کننده بالا برای سالهای بعد. تورمی که در همان زمان هم نزدیک به چهل درصد بود.
ب: تورم جهانی. هم زمان با دولت شهید، جنگ روسیه و اوکراین رخ داد و تورم در مواد غذایی و کالاهای اساسی را فزاینده کرد. این دو کشور از بزرگترین تولید کنندگان غلات جهان هستند. تورم در اروپا دو رقمی شد و قاره سبز را در معرض بحران قرار داد.
ج: اجرای سیاست گران سازی ارز در کمتر از یک سال پس از آغاز دولت سیزدهم. رهاسازي ارز در اواخر دولت دوازدهم همراه شده بود با کمبود شدید ارزی. این کمبود و رهاسازی که در نتیجه بی عملی دولت دوازدهم در صادرات نفتی و غیرنفتی رخ داده بود، بحران مازاد تقاضای ارز را به دولت سیزدهم منتقل کرد. دولت سیزدهم دو راهکار داشت: راهکار اول کنترل منابع ارزی توام با تقویت ذخایر ارزی با بهبود صادرات بود. راهکار دوم، پذیرش کمبود و گران کردن نرخ ارز بود. عموم کارشناسان دولت که در آن زمان بازماندگان دولت قبل بودند، باور نداشتند که شهید رئیسی بتواند منابع ارزی را تقویت کند. دولت هم هنوز اعتماد به نفس کافی برای باور به توانمندی خود را نداشت. لذا اجرای سیاست گران سازی را اجتناب ناپذیر دانستند. سیاستی که مبارزه با تورم را برای یک سال دیگر به تعویق انداخت. هرچند کاهش تورم در سال ۱۴۰۲ آغاز شد، اما تلخی آن، بر شیرینی زحمات و تلاش های دولت چربید.
۲- چه شد که جانشین شهید رئیسی در انتخابات پیروز نشد؟
الف: دولت در غیاب شهید رییسی، انسجام سیاسی سابق را نداشت. لذا تصمیم واحد در انتخابات میسر نشد و عملا از جانب دولت، جانشینی برای شهید معرفی نشد. فرایند تبدیل دکتر جلیلی به جانشین شهید، فرایندی طولانی، پرچالش و متزلزل بود. تا جایی که حمایت خانواده شهید و اطرافیان او، یا در شبهای آخر صورت گرفت یا اساسا حمایتی انجام نشد. بر خلاف دولت های سابق که در دور دوم، با تمام توان از رئیس جمهور حمایت می کردند، این دولت به جز در در مواردی معدود، رفتار بی طرف را انتخاب کرد و توان سیاسی خود را به دکتر جلیلی منتقل نکرد.
ب: دعوی جانشینی شهید رئیسی، صاحبان متعددی پیدا کرد. ۴کاندیدا خود را جانشین شهید معرفی کردند. برای مردم چنین تصور واگرایی، پاسخ روشنی نبود و آشفتگی ذهنی را دوچندان می کرد. علی الخصوص که برخی از این بزرگواران، نهایتا به اکراه و اضطرار از دکتر جلیلی حمایت کردند و این اضطرار، طبعا به هیچ وجه معادل همگامی در یک حرکت سیاسی نبود.
۳- چرا جبهه انقلاب نتوانست به هماهنگی کافی برسد؟
الف: بزرگان جریان اصولگرایی و انقلابی که همیشه در فرایندهای سیاسی پیشگام بودند، بعضا تا آخرین لحطه در این انتخابات، ظرفیت های خود را به نفع آقای جلیلی پای کار نیاورند. بسیاری از افراد سرشناسی که در دور اول در کنار دیگر کاندیداهای بزرگوار قرار گرفتند، در دور دوم یا از دکتر جلیلی حمایت نکردند یا به حمایتی سست و نمادین و از روی اجبار بسنده کردند. این رفتار اجازه نداد اهتمام کافی در حمایت از سوی انقلابی ها صورت پذیرد. حداقل نتیجه این رفتار، ایجاد تردید و دودلی در بخشی از بدنه انقلابی در حمایت از دکتر جلیلی بود.
ب: دعوای بسیار سنگین و جبران ناپذیر میان اطرافیان دکتر قالیباف و دکتر جلیلی ورای اینکه کدامیک را مقصر بدانیم، ضربه سنگینی به کمپین انقلابی ها زد. این دعوا در دور اول حداقل ۱۰ روز و در دور دوم حداقل ۳ روز از وقت جریان انقلابی را گرفت و فرایند تبلیغات و حضور در صحنه را با اخلال مواجه کرد. این در شرایطی بود که جبهه مقابل، تکلیف خود را از ابتدا به روشنی می دانست و پیش از حضور انقلابی ها، شهرها و روستاها را فتح کرده بود.
ج: شخصیت های مختلف و مشهور جریان انقلابی، میدان داری نکردند. وزرای دولت نهم و دهم، مدیران جوان و سابقه دار دولت شهید، سیاسیون جریان انقلابی، به ندرت در کمپین های انتخاباتی دکتر جلیلی حاضر شدند. این در حالی بود که کل کابینه آقایان روحانی و خاتمی در شهرهای مختلف حاضر می شدند و کمپین ها را تقویت می کردند.
☘️کانال تحلیلهای اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi