✳️ درد انتظار
همهعمر برندارم سر از این خُمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن بِِه
که تحیّتی نویسی و هدیّتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست، یارا
به وصالْ مرهمی نِه، چو به انتظار خَستی
نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هَیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی!
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی
دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبلهایت باشد بِه از آن که خود پرستی
چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
گِله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست
#سعدی، کم خویش گیر و رستی
@Ab_o_Atash