✳
نذر جناب حر
کنار دفتری که یادداشت سخنرانیها را مینوشتم حاشیه زده بودم: «هر سال میترسیم از اشکی که تمام شود، از دلی که راه نیابد، نلرزد، خودش را بین بهشت و دوزخ مخیر نبیند. هر سال برای اشکهای سال بعد نذر میکنیم. نذر جناب حر.»
در تمام کارهایی که آدم قبل محرم میکند، این هول روبهرو شدن با عظمت هست. همیشهٔ خدا در اوج شور نوحهخوانی به این فکر میکنم که برای چه گریه میکنم؟ برای خودم؟ برای مصیبت؟ برای حاجت و نیاز؟ برای تخلیه هیجانهای کاذب؟ برای دلتنگی و غربت و سختیهای زندگی؟ برای آینده نامعلوم؟ پیچیدگیهای روانی؟ بعد میبینم که رویم نمیشود برای خودم و درگیریهای شخصی گریه کنم. بعد میبینم همهچیز در برابر این اتفاق حقیر میشود.
#نرگس_ولیبیگی
#کتیبه_سفید_برای_واترلو
#کآشوب
#نفیسه_مرشدزاده
نشر اطراف
صفحه ۷۹.
@Ab_o_Atash