مادر شهید مغنیه در مورد شهادت او گفت: شنیدن خبر شهادت حاج عماد بسیار دشوار بود، چند روز قبل از آن پدرش به دلیل عمل جراحی در بیمارستان بستری شده بود و ما روز شنبه از بیمارستان بیرون آمدیم و عصر همان روز شهید عماد که کلید منزل را داشت با همسرش به دیدنمان آمدند اما ما به دلیل خستگی خواب بودیم و گویا ایشان به همسرش گفت که بگذاریم استراحت کنند فردا انشاءالله می آئیم. شب یکشنبه شهید عماد به منزل ما آمد و شام را با هم صرف کردیم و تا پاسی از شب بیدار بودیم تا اینکه منزل ما را ترک کرد و یک روز بعد یعنی دوشنبه تصاویر انفجار در سوریه را در تلویزیون دیدیم و این خبر پخش شد: انفجار در سوریه، یکی از فرماندهان حماس را هدف قرار داد. من پس از شنیدن این خبرتلویزیون را خاموش کردم، صبح روز بعد یا سه شنبه حاج علی عمار آمد و گفت حاج عماد در این انفجار مجروح شده است و انشاءالله خوب خواهد شد، اما از او خواستم صریح باشد و واقعیت را به من بگوید و او نیز خبر شهادت فرزندم را به من داد. ابتدا باور نمی کردم اما نماز خوانده و به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و اندکی با خود خلوت کردم و بعد از آن بود که احساس کردم اگر ضعف نشان دهم، اسرائیل احساس پیروزی خواهد کرد از همین رو تصمیم گرفتم مانند حضرت زینب (س) قوی و شجاع باشم و البته این لطف و کمک خداوند بود