در یکم شهریورماه سال 1345 در روستای کفشگیری از توابع گرگان در خانواده رجایی کودکی متولد می‎شود که به واسطه علاقه بسیار مادر به امام رضا (ع) نام «احمدرضا» را برایش انتخاب می‎کنند. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا می‎گذراند تا اینکه در سال 1358 به همراه خانواده به شهرستان کردکوی مهاجرت می‎کنند. او که در دامان مادری مؤمن و پدری متدین و انقلابی پرورش می‎یابد بعد از پایان دوران اول متوسطه با تشویق‎های پدر، مادر به‎ویژه برادر بزرگتر و همچنین علاقه وافر خود به شریعت در مسیر سربازی امام عصر (عج) گام بر می‎دارد و به این ترتیب برای فرا گرفتن علوم دینی وارد حوزه علمیه عمادیه گرگان می‎شود. او با گذشت سن خود پله‎های کمال را یک به یک طی می‎کند و آنقدر اوج می‎گیرد که پاکی و صفای باطن شهید چهره‎اش را نورانی می‎کند تا جایی که دوستان و خانواده‎اش می‎گویند با نگاه کردن به احمدرضا ناخودآگاه یاد خداوند در ذهنمان تداعی می‎شد و یا می‎گویند هر کسی که با او نشست و برخاست می‎کرد مجذوبش می‎شد و این جذابیت تا حدی بود که دلزدگی در آن راه نداشت. شهید رجایی آنقدر محو در معبود الهی شده بود که با رفتار و حالاتش به همرزمان، هم‎حجره‎ای‎ها و هر کسی که با او رابطه داشت، اطمینان داده بود که روزی شهید می‎شود. او در همه زمینه‎ها فعالیت داشت و هیچ‎گاه به‎عنوان یک طلبه صرفاً در تبلیغ دین محدود نشد، در آن زمان در فعالیت‎های مختلف بسیج شرکت می‎کرد و هنر خطاطی خود را که نشأت گرفته از اخلاص و شور انقلابی‎اش بود بر روی دیوارهای شهر هک می‎کرد.