فرازی از وصیت نامه شهید مهدی عبدالله پور
«تاریخ تکرار شد، رسول دیگر، برای نجات ملل مستضعف بپا خواسته و فریاد و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه را سرداد، و ندای هل من مبارز را به گوشها، طنین انداز کرده است، و با ابر جنایتکاران در افتاده است. آیا سزاوار است که ما در کنج منزل بنشینم و از منطق حقیقت به منطق منفعت متمسک شویم.
من واقعیتی را در تاریخ خواندم و امروز آن را خوب لمس میکنم، در تاریخ خواندم که وقتی امام حسین (ع) با کاروان خویش از مدینه به سمت مکه و از آنجا به سمت کربلا حرکت میکند، در طول مسیر با عده زیادی مواجه میشود که او را از این سفر منع میکنند. کسانی که او را از سفر منع میکنند، قصد لطف کردن به امام حسین (ع) را داشتند.
امام حسین (ع) اینگونه افراد را از دوستان خویش بشمار نمیآورند چرا که اینجا جای بسی تعمق است. چرا امام حسین (ع) آنان که به صلاح جانش و فرزندانش به او سخن میگویند را از یاران خود به حساب نمیآورند، چون منطق امام حسین (ع) با منطق آنها فرق میکرد. آنان منطقشان منطق منفعت بود و منطق امام، منطق حقیقت.
امروز هم در جامعه ما هستند کسانی که میخواهند دیندار باشند، اما مملو از حب مال و جاه و خانه و امکانات اند. آنانی که زرق و برق دنیا قلبهایشان را تیره کرده از یاران و دوستان امام حسین علیه السلام نیستند. اگر انسان منطق حقیقت را بپذیرد و آگاهانه مسیر را انتخاب کند همه مشکلات برایش آسان میشود.
اگر توفیق شهادت حاصل شد، سه سال نماز و سه سال روزه برای پدرم بجا آورید. سلام مرا به مادرم سیده پاک و نجیب برسانید و به همسر بزرگوارم سفارش میکنم که سری به او بزند، چون او بغیر خدا دلش به هیچکس خوش نیست. یکی هم ما بودیم و رفتیم. ۳ بهمن ماه ۱۳۶۵ راس ساعت ۱۲:۳۰ در حال حرکت به سوی منطقه عملیاتی تا به امید خداوند متعال یک یا دو شب دیگر هدفهای از پیش تعیین شده را با یک عملیات دیگر (همراه با حاج حسین بصیر) دنبال کنیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. الاحقر شیخ مهدی عبداله پور»