بخشی از مناجاتنامهاش به این صورت گفته است: «بارخدایا از کارهایی که کردهام به تو پناه میبرم. از اینکه حسد کردهام، تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمیدانستم، زیبایی قلم را به رخ کسی کشیدم، از اینکه در موقع غذا خوردن به یاد فقیران نبودم، از اینکه مالی به تو تعلق داشت از خود حساب میکردم، از اینکه مرگ را فراموش کردم، از اینکه گاهگاه خندیدم و سختی آخرت را فراموش کردم، از اینکه زبانم را به لفظ بیهوده آلوده کردم، از اینکه منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند و...»