این شهید عزیز در مورد اجرای خطبه عقدش میگوید: «من باید همسرم را نزد امام ببرم و امام خطبه عقدم را بخواند» به او میگویند مگر دیگران نیستند که بخوانند؟ میگوید: «من همین قدر بگویم کلمهای که امام ادا میکند همان کلمهای است که از خود امام زمان میشنوم، چون ایشان نماینده امام زمان است» و رهبری امام را قاطعترین و بی نظیرترین میدانستند.
پس از خواندن خطبه عقد توسط امام و با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال ۶۰، هنوز سه روز از عقد نگذشته بود که رفتن به جبههها را بر ماندن ترجیح داد.
این بود که این شهید والامقام که به تازگی مشغول به تدریس در پایه ابتدایی شده بود، به سبب عشق و علاقه و شایستگیهای فراوانش، عازم جهادی دیگر شد و به زمره محافظان بیت حضرت امام (ره) در قم و تهران ملحق و از آنجا به صفوف مقدم جبههها پیوست. شهید درباره انگیزه اش چنین میگوید: وقتی که بهشتی از دنیا رفت دیگر زندگی برای ما جوانها فایدهای ندارد!