🌷 شهیده ژرمن پورگورگیس و همسرش شهید آقاجان اودیشو و دخترش شهیده رامینا اودیشو🌷 شهدای بمباران تهران، تاریخ شهادت: ۶۶/۱۲/۲۱ شب عید پاک بود و تو روزه بودی، یعنی همه روزه بودند. 👉 ژرمن و دخترش رامینا و دامادت از صبح آمدند کمکت. شب آن ‌قدر خسته بودی که قبل از بقیه خوابت برد. دخترت و شوهر و بچه‌اش هم همانجا خوابیدند. اما کاش رفته بودند. ژرمن دختر اولت بود و تو جانت می‌رفت برای او. عاشق این زن و شوهر عاشق بودی. البته تا وقتی نوه‌ات رامینا به دنیا آمد و تمام دلت را گرفت. گوشَت آن وقت هم کمی سنگین بود، خوابت هم همین‌طور، وقتی بیدار شدی که دود و خاک انفجار راه نفست را گرفت. با سرفه از خواب پریدی، ژرمن را صدا زدی که بپرسی چه شده؟ بیاید کمکت، اما جواب نداد. یک لحظه، فکری شوم و وحشتناک، همراه بوی دود و آتش، گلویت را فشار داد. فریاد کشیدی: ژرمن… ژرمن… رامینا… رامینا! اما از داخل خانه هیچ صدایی نیامد. از بیرون اما صدای داد و فریاد بلند بود.