پس از گذشت سه سال به خدمت سربازی رفت. ۷ ماهی از خدمت او باقی نمانده بود که به دستور امام مبنی بر فرار کردن سربازها از سربازخانه های رژیم طاغوت، از پادگان فرار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ادامه سربازی را در کمیته گذراند. سپس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. با ورود به سپاه در بخش مبارزه با مفاسد اجتماعي و قاچاق مواد مخدّر مشغول خدمت شد. آنگاه براي مدتي مسئوليت يگان حفاظت از شخصيتها را به عهده گرفت.
آن زمان که دشمن کافر بعثی آهنگ تهاجم وحشیانه به مرزهای کشور اسلامی ایران را نواخت او نیز همچون دیگر جوانان انقلابی این مرز و بوم به سوی جبهه های نور شتافت. وی در عملیات بیت المقدس فرماندهی گروهی ۳۰۰ نفره که از قم اعزام شده بودند را برعهده گرفت و در پیکار با متجاوز بی دین حماسهها میآفرید. با تشکیل لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) در مسئوليتهاي گوناگوني از جمله فرماندهي تيپ حضرت معصومه(س) افتخار خدمت یافت. او چنان به اخلاص در عمل توجه داشت که نمي گذاشت اعمال الهي اش به شرک و ريا آلوده گردد. هرگز از کارهاي خود و فعاليتها و مسئوليتهايش سخن نمي گفت و چنان رازدار و کم حرف بود که حتي خانواده اش از کارها و تلاشهايش بيخبر بودند. اين انسان مخلص، هرگز به اسم و عنوان دل نداد و پست و مقام هيچ گاه ديده علايقش را به سوي خويش نکشاند. وقتي پيشنهاد مسئوليت فرماندهي تيپ به ايشان داده شد؛ از پذيرش آن امتناع ورزيد و گفت: «دلم مي خواهد اسلحه به دست بگيرم و در خط مقدم مبارزه کنم.» اگر چه اصرار مسئولين لشگر وي را وادار به پذيرش اين مسئوليت کرد، اما محمد چنان مخلص بود که وقتي خانواده ايشان از کار و مسئوليت او سئوال مي کردند در جواب مي گفت: «من يک سرباز ساده هستم! اسلحه به دست مي گيرم و مي جنگم تا خدا توفيق بدهد اين بدنم با گلوله سوراخ سوراخ شود!».