حسین خیلی باادب ومحجوب بود.کم حرف وباحیابود.وقتی باکسی صحبت می کردسرش رابه زیرمی انداخت ‌هیچ گاه به صورت کسی خیره نمی شد.ازآن گروه فرزندان شیعی بودکه ازابتدای زندگی روحیه ای آرام وتهذیبی طبیعی دارندسخاوت وشجاعت راتوام داشت.عاشق گمنامی بود.برای همین هروقت می پرسیدیم حسین جبهه چکارمیکنی؟می خندیدومیگفت کارخاصی نمیکنم...اصلاازخودش تعریف نکرد.بعدهادوستان همسنگرش آمدندودرموردحسین کلی مطلب گفتند.اودرحال وهوای دیگری زندگی می کردمیل به رفتن تن خسته رابه شمیم معطرشهادت سپردن دربهارجبهه های حق علیه باطل دائمامشغول وبیقرارش می ساخت بیش ازدوسال درجبهه هاحضورداشت وهروقت به مرخصی میآمدمی گفت:توان ماندن ندارم وبایدبروم .تااینکه درعملیات والفجر۸وباتصرف منطقه فاودربحبوحه نبرددرتاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۳۰به درجه رفیع شهادت نائل شد..روحش شادوراهش مستدام وپررهروباد...🥀🥀🥀🥀