قسمتی از وصیت نامه شهید:
بنام آنكه جانم در دست اوست و بازگشتم به سوي اوست.
سلام بر شما اي شهيدان ، اي گلهاي باغ بهشت ، اي عاشقان پاك باخته و اي كبوتران آزادي پدر و مادرم ،بدانيد كه خط امام همان خط انبياء و اولياست اگر شما فرق بين امام و آمريكا و اعمالش را بررسي كنيد.
خواهيد ديد كه آنچه امام مي گويد قبلاً پيامبر گفته است علي (ع) و حسين (ع) هم گفته است و آنچه را كه صدام و آمريكا مي گويند و مي كنند نمرود ، شداد ، ضحاك و ديگر ظالمان نيز گفته اند و كرده اند پس حقيقت براي شما مشخص شده است هميشه زبان حقيقت باشيد و حقيقت را بگوئيد پروردگارا ، گناهانم فزون گشته و صراطم باريك، پروردگارا عمرم تمام شده و بدون توشه مانده ام، پروردگارا چهره ام سياهی است ، اينك اي خدا وقت آن رسيده كه اجازه دهي تا جان را فداي ارزشهاي انساني كنم تا اسلام پاينده و انسانها آزاد شوند و با خون خود لكه ننگين ظلم ، جور و فساد را از دامن انسانها بشويم تا ايثار خون و جانبازي رنگ و بوي تازه اي به زندگي محرومين بدهد و در اين راه هر پديده تلخي برايم نويدي از موفقيت است.
پروردگارا من تسليم هستم در مقابل حقانيت تو ، پروردگارا بپذير جان ناقابلي را كه به جز جان چيزي ندارم.
پروردگارا ، گفتي انفاق كن چيزي را كه از همه بيشتر دوست داري ، اكنون يك چيز برايم مانده كه بيشتر دوست دارم و آن جان ناقابل است پروردگارا ، اگر هديه ام را ، نپذيري ديگر معذور هستم چون چيزي ندارم .
اكنون سخني دارم كه بارها شنيده ايد و آن اين است كه بدانيم حضرت امام حسين (ع) كه بود و چه كرد و در اينجا خلاصه اي از آنچه در سرزمين خونين كربلا روي داد ميگويم (كرب ) دشت را معني مي دهد و (بلا) بمعناي فتنه است .
آنجائي كه در انتظار حسين (ع) است حسيني را كه حج را نيمه تمام گذاشته و مي داند ،مي روند به سرزميني كه فرزند شش ماهه اش در آن هدف تير دشمن قرار مي گيرد .