🍃از زبان برادر شهید سردار جلالی✨🌸 شهيد جلالي در پيروزي انقلاب اسلامي نقش عمده‌اي داشت و در دوران مبارزات تمام توان خود را در اين جهت بكار برد، در مدرسه و به راه انداختن تظاهرات خيلي خوب ايفاي وظيفه كرد، در تمام تظاهراتي كه در حوالي مدرسه و منزل برپا مي‌شد، حاضر بود. در برخورد با ارتش طاغوت بي‌باك و جسورانه عمل مي‌كرد تا اينكه انقلاب اسلامي به لطف الهي پيروز شد. وقتي حركت منافقين برعليه انقلاب اسلامي شروع شد باز شهيد جلالي با تمام استعداد و توان ايماني و جسمي خود مبارزه برعليه آنها را شروع كرد و بارها از ناحيه منافقين مورد شناسايي و تهديد قرار گرفت تا اينكه بالاخره وضعيت كردستان بحراني شد. بعداز اينكه وارد سپاه شد اولين مأموريت خود به كردستان را شروع كرد، آن وقتها در كردستان مشكلات زيادي از جمله مشكل لجستيگي زيادي وجود داشت و تهيه امكانات و سلاح خيلي سخت بود. لذا مسئولين تلاش مي‌كردند افراد زرنگ و قوي را براي تأمين نيازمنديهاي خود انتخاب نمايند، برهمين اساس آقا حميدرضا در لجستيك منطقه غرب مشغول خدمت شد و از آنجا كه از يك روحيه پرتلاش برخوردار بود بعدازمدتي به عنوان رابط كردستان به تهران معرفي گرديد، با نفوذي كه در بين مردم داشت كمكهاي مردمي را جذب و به منطقه كردستان مي‌فرستاد، از يك روحيه بسيارعالي براي انجام مأموريتهاي عملياتي برخوردار بود. در‌آخرين ديداري كه با من داشت، گفت: تصميم دارم وارد كارهاي عملياتي بشوم لذا من با شهيد سرافراز كاظمي صحبت كردم و ايشان هم موافقت كردند و قرار شد ايشان بعد از انجام تسويه حساب از يگان عملياتي مشغول انجام وظيفه شود. آن موقع يك سميناري در تهران گذاشته بودند، من با برادرم خداحافظي كردم و راهي تهران شدم، قرار ما اين بود كه بعد از مراجعت از تهران اين جابجايي انجام شود اما حميدرضا در يك مأموريت از سنندج به بوكان درحوالي ديوان دره كمين خوردند و در اين كمين پس از مبارزه و به هلاكت رساندن چند نفر ضد انقلاب، توسط ضد انقلاب مجروح مي‌شود و با همان حالت و مجروحيت به اسارت درمي‌آيد و پس از تحمل شكنجه به شهادت مي‌رسد، از قرار اطلاع ضد انقلابيون بعداز شهادت تصميم داشتند بدن مطهر شهيد را مثله بكنند اما به توصيه‌هاي روحاني اهل سنت مستقر در روستاي ابراهيم آباد از اين كار صرف نظر مي‌كنند و بعداز شليك تير خلاص جنازه شهيد را در مسجد محل غسل مي‌دهند و توي تابوت مي‌گذارند و با يك تراكتور و تعدادي ريش سفيد جنازه را مي‌آورند و به سپاه تحويل مي‌دهند.