به خانواده های فقیر و یتیم سرکشی می کرد و انها را اطعام میداد، او هیچ چیز را از این دنیای مادی برای خودش نمی خواست و همیشه سعی در بخشش به یتیمان و فقرا داشت.مانند مولایش علی در زمان بیکاری و وقتی اهواز بود کشاورزی می کرد.
او در برخی مدارس هم مشغول تدریس برخی دروس :
ازجمله ،دفاعی ،دینی ،عربی بود.
بسیاری از دانش اموزان و سربازان زیردستش و حتی همکاران و دوستانش مجذوب و تحت تأثیر وی قرار می گرفتند.
وی حتی باوجود اصرار خانواده تجرد را برگزید چرا که خود را وقف عشق وارادتش به ولایت فقیه می دانست وسرباختن آستان ، ایشان رابرهرچیز دیگر دراین دنیا ترجیح می داد.
او بسیار کم حرف بود و بیشتر شنونده بود ولی همان حرف های کمش هم واقعا پند دهنده و تکان دهنده بود.