دوست شهید: حسین آچار فرانسه گروهان بود. در این مدت خیلی پیگیری کرد به سوریه برود. این بار که رفت سری سوم بود. در عملیات قبلی که در خانطومان اجرا شد و برادر خانزاده به شهادت رسید شهید بواس تیربارچی بود. هر چه از شجاعت او بگویم کم است. همیشه منتظر عملیات بود اصلا آرام و قرار نداشت. وقتی هم از عملیات بر می‌گشتیم او باز انرژی داشت. اگر به او کاری می سپردی می رفت و انجام می داد. این مسئله هم از روحیه بالا و انگیزه او و هم فیزیک آماده ای که داشت نشات می گرفت. این را بارها در ماموریت هایی که در کرمانشاه داشتیم دیدیم. حسین متولد ۶۱ است و پدر و مادرش فرهنگی هستند. فرزند اولش محمد جواد حدودا چهار ساله است و یک فرزند مسافر هم دارد که چند ماه دیگر به دنیا می آید. با بچه های اداره رفته بودیم قم، آنجا فهمیدم که پسرش را هم مثل خودش بار آورده. توی خانه با او تفنگ بازی می کرد و مدام با زبانی کودکانه می گفت: بابا کی به پایگاه می رسیم و عملیات شروع می شود.