یکی از علومی که حبیب بن مظاهر از محضر حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آموخته بود، خبر دادن از اتفاقات و جریان‌های آینده بود. نمونه‌های بسیاری از این علم حبیب در تاریخ ثبت شده است. به عنوان مثال روایت شده که سال‌ها قبل از جریان کربلا، روزی میثم تمار بر اسب خود سوار بود و از راهی می‌گذشت تا اینکه با حبیب بن مظاهر برخورد کرد. آن‌ها سال‌ها با یکدیگر دوست و همراه بودند. حبیب با دیدن میثم تمار گفت: «شیخی را می‌بینم که نزدیک دار الرزق کدو می‌فروشد. او را به دلیل محبت نسبت به پیامبر خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام به صلیب و دار آویخته‌اند. بعد از آن درحالی‌که از چوبه دار آویزان است شکمش را پاره می‌کنند.» میثم تمار هم در جواب گفت: «من هم مردی سرخ و سفید را می‌بینم که دو لگام به دهانش زده می‌شود. او برای یاری فرزند دختر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله خارج می‌شود. پس کشته می‌شود و سرش را در کوفه می‌گردانند.» حبیب و میثم آن روز از یکدیگر جدا شدند و مردمی که این سخنان را شنیدند، حرف‌هایشان را جدی نگرفتند. تا اینکه سال‌ها بعد پیشگویی حبیب در حق میثم اتفاق افتاد و او را در باب عمرو بن حیث از دار آویزان کردند. البته پیشگویی میثم درباره حبیب هم اتفاق افتاد و سر حبیب که در راه امام حسین علیه‌السلام کشته شده بود، بر روی نیزه‌ای در کوفه گردانده شد.