زهير» به قدرى در اين چند روز متحوّل شد و رشد نمود و مورد اعتماد قرار گرفت كه از ميان اصحاب و ياران در روز عاشورا از ناحيه امام به فرماندهى جناح راست سپاه منصوب شد. او در روز عاشورا خطبه اى غرّاء خواند و در حالى كه سوار بر اسب بود و لباس جنگ پوشيده بود به سپاه دشمن خطاب كرد و گفت: «اى مردم كوفه، از عذاب خدا بترسيد، حق مسلمان بر مسلمان اين است كه برادرش را نصيحت كند، ما هم اكنون برادريم و تا مادامى كه جنگى بين ما رخ نداده است بر يك دين هستيم، (لذا شايسته نصيحت مائيد) ولى اگر جنگى بين ما اتفاق بيفتد آن وقت ارتباط ايمانى ما و شما قطع مى شود. شما يك امت و ما امتى ديگر خواهيم بود، خداوند ما را به وسيله خاندان پيامبرش در مقام آزمونى بزرگ قرار داده است تا بنگرد درباره ذريّه رسول خدا چگونه عمل مى كنيم. من شما را به يارى اين خاندان و رها كردن يزيد و عبيدالله زياد دعوت مى كنم، زيرا شما در حكومت آنها جز سوء رفتار، قتل و كشتار و به دار آويخته شدن و كشته شدن شخصيت ها و بزرگانى چون حجر بن عدى و يارانش و هانى بن عروه و نظاير آنها نخواهيد ديد». سپاه ابن سعد شروع كردند به ناسزاگويى به زهير و جنجال كردن. ولى زهير همچنان ادامه داد: «اى بندگان خدا! فرزندان فاطمه(عليها السلام) به دوستى و يارى سزاوارترند از فرزند سميه (عبيدالله بن زياد). اگر نمى خواهيد فرزندان فاطمه را يارى كنيد لااقل از خداوند پروا كنيد و در قتل آنها سهيم نشويد». «زهير» همچنان سخن مى گفت كه شمر تيرى به سوى او پرتاب كرد و گفت: ساكت باش! خدا صداى تو را خاموش كند. زهير در پاسخ گفت: اى اعرابى زاده، من با تو سخنى نمى گويم تو شايسته هدايت نيستى! من گمان نمى كنم حتى دو آيه از كتاب خدا را بدانى، مژده باد بر تو در رسوايى روز قيامت و عذاب دردناك! شمر گفت: ديگر چيزى به كشتن شدن تو و امام تو نمانده است. زهير گفت: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُني؟ فَوَاللهِ لِلْمَوْتِ مَعَهُ أَحَبُّ اِلَيَّ مِنَ الْخُلْدِ مَعَكُمْ»؛ (مرا از مرگ مى ترسانى؟ به خدا سوگند! در نظر من شهادت در ركاب امام حسين(عليه السلام) بهتر است از زندگانى هميشگى با شما). سپس زهير رو به سپاه كوفه كرد و با صدايى بلند گفت: «اى بندگان خدا! اين مردِ درشت خوى شما را نفريبد، به خدا سوگند! شفاعت رسول خدا هرگز شامل گروهى كه خون ذريّه او را بريزند نخواهد شد». آنگاه مردى از سپاه امام زهير را صدا زد و گفت كه امام حسين(عليه السلام) مى فرمايد: «برگرد كه همانند مؤمن آل فرعون مردم را نصيحت كردى ولى در آنها اثرى ندارد».