هنگامي که برير اذن ميدان گرفت و هماورد طلبيد، يزيدبنمعقل از ديرباز با او آشنا و رفيق بود از لشکر عمربن سعد بيرون آمد تا با برير بجنگد.
يزيدبنمعقل از روي دشمني و کينه به برير گفت: آيا به ياد داري که يک روز در قبيله بني لوذان با هم بوديم و تو گفتي که عثمان بن عفان خود را به کشتن داد و معاوية بن ابي سفيان گمراه است و ديگران را نيز گمراه ميکند و تنها عليبنابيطالب(ع) امام به حق است و رهبر فقط اوست، برير با افتخار فرياد زد: آري اين عقيده من است، يزيد بن معقل، برير را دروغگو خطاب کرد، آن دو بعد از اين مناظره با يکديگر مباهله کردند و از خدا خواستند که دروغگو را نفرين کند و بکشد و به جهنم واصل گرداند و سپس با يکديگر به نبرد برخاستند که در پايان نبرد، برير ضربتي بر يزيد زد که او کشته شد و به جهنم واصل گرديد.
اين مرد مجاهد، عاشق و فدايي حسين که قاري و معلم قرآن بود و در مسجد کوفه به بسياري از مردمان قرآن ميآموخت و راه سعادت را در حريم ولايت يافته بود، بعد از شجاعت بسيار و جانفشاني در راه حسين(ع) با حمله دسته جمعي دشمنان به شهادت رسيد